-----------
همچنین
http://www.iran-interlink.org/fa/?mod=view&id=12563
حیات خوار و خفیف مسعود رجوی
(لیست امریکا، رجوی و قلاده های طلا)
.
... رجوی اشرفش را از دست داده است. اعضایش با ویلچر یا بدون ویلچر به لیبرتی برده شده اند. علیرغم دست و پا زدن ها، خرج هزینه های هنگفت و حتی شهید ساختن اعضا نتوانست پادگان بدنام اشرف را حفظ کند. گفته می شود پیش از این فرانسوی ها آب پاکی روی دست او ریخته اند که اجازه ندارد به پادگان اورسورواز بازگردد. نه فقط فرانسوی ها... التماس کنان پیش خیلی های دیگر هم رفته اند و جواب نه شنیده اند. رجوی در داستان لیست تروریستی بدنبال اجازه اقامت برای شخص خودش است. دنبال این است که اقامت یک کشور اروپایی را اخذ کند و همانجا به حیات خوار و خفیفش ادامه دهد. خروج از لیست تروریستی یعنی رجوی مجبور است رویای کلاشینکف، بمب گذاری و خمپاره را فراموش کند. او نیک می داند که خروج از لیست برایش قلاده ای طلایی است ...




(Rajavi from Saddam to AIPAC)
وبلاگ مجاهدین مونیتور، پنجم ژوئن 2012
http://mojahedinmonitor.blogspot.de/2012/06/blog-post.html
شکی نیست که مجاهدین در تاریخ جامانده اند. هنوز رویای چگوارا و ویت کنگ دارند و خیال می کنند به ضرب کلاشینکف های فرسوده شان می توانند در تهران به قدرت برسند یا زیر سایه یک جنگ خونبار در ویرانه های تهران رژه بروند. اما...
رجوی اشرفش را از دست داده است. اعضایش با ویلچر یا بدون ویلچر به لیبرتی برده شده اند. علیرغم دست و پا زدن ها، خرج هزینه های هنگفت و حتی شهید ساختن اعضا نتوانست پادگان بدنام اشرف را حفظ کند.
گفته می شود پیش از این فرانسوی ها آب پاکی روی دست او ریخته اند که اجازه ندارد به پادگان اورسورواز بازگردد. نه فقط فرانسوی ها... التماس کنان پیش خیلی های دیگر هم رفته اند و جواب نه شنیده اند.
رجوی در داستان لیست تروریستی بدنبال اجازه اقامت برای شخص خودش است. دنبال این است که اقامت یک کشور اروپایی را اخذ کند و همانجا به حیات خوار و خفیفش ادامه دهد.
خروج از لیست تروریستی یعنی رجوی مجبور است رویای کلاشینکف، بمب گذاری و خمپاره را فراموش کند. او نیک می داند که خروج از لیست برایش قلاده ای طلایی است و مهاری بر استراتژی شکست خورده جنگ مسلحانه. در برابر اینهمه، او بدنبال این است که بتواند بدون مشکل به زندگی خود ادامه دهد.
------------
همچنین
http://iran-interlink.org/fa/?mod=view&id=12558
"مریم قجر وشیخ بحرین"
.
... نمیدانم علائق شدید فرقه رجوی به اعراب از کجا سرچشمه میگیرد که در طول حیات نکبت بار این سازمان همواره ردپایی از همراهی وهم آوایی اعراب با این شجره خبیثه وبالعکس دیده میشود. اینکه این فرقه تروریستی بدنبال جلب حمایت خارجی است امری دور از از انتظار نیست زیرا یکی از ارکان تشکیل دهنده این سازمان برای ادامه بقاء البته قلاب شدن به عنصر خارجی است . یک زمان این عنصر خارجی را در هیبت صدام جستجو میکند ودار وندار خود را برای قلاب شدن به آن روی قمار رفتن به عراق میگذارد وهمه تبعات ان را میپذیرد وتبدیل به بازوی نظامی صدام میشود ودر سرکوب معارضین عراقی اعم از کرد وشیعه در سال 1990 فعالانه شرکت میکند و بواسطه این خوش خدمتی سلاح وپادگان دریافت میکند وبعنوان ...

آقایان صادقی، سبحانی، خوشحال و عزیزی در گورستان کشته شدگان فرقه
منطقه آزاد شده کمپ عراق جدید، سابقا اشرف
عباس صادقی، ایران سبز، چهارم ژوئن 2012
http://www.iran-sabz.de/2Haupt/2012/Juni/012.HTM
نمیدانم علائق شدید فرقه رجوی به اعراب از کجا سرچشمه میگیرد که در طول حیات نکبت بار این سازمان همواره ردپایی از همراهی وهم آوایی اعراب با این شجره خبیثه وبالعکس دیده میشود.
اینکه این فرقه تروریستی بدنبال جلب حمایت خارجی است امری دور از از انتظار نیست زیرا یکی از ارکان تشکیل دهنده این سازمان برای ادامه بقاء البته قلاب شدن به عنصر خارجی است .
یک زمان این عنصر خارجی را در هیبت صدام جستجو میکند ودار وندار خود را برای قلاب شدن به آن روی قمار رفتن به عراق میگذارد وهمه تبعات ان را میپذیرد وتبدیل به بازوی نظامی صدام میشود ودر سرکوب معارضین عراقی اعم از کرد وشیعه در سال 1990 فعالانه شرکت میکند و بواسطه این خوش خدمتی سلاح وپادگان دریافت میکند وبعنوان تنی واحد با صدام حسین وفرزندانش در شب نشینی های عدی وعدنان شرکت میکند که البته مریم قجر بعنوان پای ثابت این میهمانی ها حضور فعال دارد و بقول بتول رجایی در هر کدام از این میهمانیها اگر خواهر مریم حضور نداشته باشد برادر مسعود با اعتراض خانواده صدام (عدی وعدنان)مواجهه میشود تا جایی که شرط حضور برادر مسعود حضور خواهر مریم است وباز بقول بتول در همه این جلسات ومیهمانی ها اولین وآخرین وظیفه خواهر مریم وبرادر مسعود مالی اجتماعی کردن از خانواده صدام است .
تا اینجا کار یک توازن پنجاه پنچاه بین صدام وفرزندانش با خواهر مریم وبرادر مسعود وجود دارد وشاید هم کفه ترازو به نفع صدام وپسران هم باشد ؛چه اینکه علاوه بر همنشینی در شب نشینی در جنگ مقابل ایران از یک گردان نظامی جنگجو وبی جیره ومواجب هم برخوردار میشوند.
اینکه در این نوع مهمانی ها چه میگذرد ما بی اطلاع هستیم اما هر آنچه که پیش آمده باشد ویا در آینده هم پیش بیاید نوعی فداکاری در جهت بقاء این فرقه از سوی رهبری آن قابل توجیح است که البته با ساختار وجوهره این فرقه همخوانی دارد و برای وصل به نقطه خارج از خود تلقی میشود که یک اصل ایدئولوژیک این فرقه میباشدو قابل فهم است که در شرایط استیصال به هر خس وخاشاکی متوصل شود وهیچ ملامتی بر آن نیست زیرا (الغریق یتشبث به کل حشیش).
ایضآ اینکه فرقه رجوی اینبار عنصر خارجی را در هیبت سایر اعرب پیدا کرده باشد و اینکه این فرقه در شرایط حاضر دست به دامان خلیفه بحرین شده باشد نیز دور از انتظار وپرنسیب های این فرقه نیست و ایضا با علائق رهبری غایب ورهبری حاضر یعنی مریم قجر در نزدیکی با عربها همخوانی بسیار دارد وعلاوه بر علائق ساختاری یعنی قلاب شدن به عنصر خارجی قطعا علائق شخصی هم مزید بر علت شده است که مریم قجر اینگونه پا برهنه ودامن از کف داده به سراغ خلیفه وپارلمانتر های بحرین رفته است و بیانیه این پرلمانتر ها را اینگونه حلوا حلوا میکند.
حالا خارج از این علائق که تعین کننده باشد یا خیر این یک روی سکه است وباید دید طرف مقابل چه سودی از این نزدیکی میبرد .
با توجه به این نکته که اولا فرقه رجوی در شرایط بیست وشش سال پیش قرار ندارد که بتواند چهار هزار نیرو را به هر شیوه ای بسیج کند ودوم اینکه رهبری آن ؛شرایط آن سالها را ندارند ؛مسعود رجوی فراری است وفعلا به سوراخی خزیده وغایب است ومریم قجر هم نزدیک به شصت سال سن دارد و در حومه پاریس زندگی میکند وبعید است بتواند به بحرین برود ومانند آن سالها در عراق در مهمانیهای خلیفه بحرین با این سن وسال شرکت کند وکار مالی اجتماعی انجام بدهد.
تمایل عمومی نیروهای این فرقه رو به زوال هم به فرار است وروزی نیست که یک یا چند نفر از پادگان اشرف یا کمپ لیبرتی فرار نکنند.
قطعا شیخ بحرین از میزان تنفر عمومی چه در داخل وچه در خارج از ایران هم نسبت به این فرقه تروریستی باخبر است ومیداند که کار این فرقه در عراق رو به پایان است وتخلیه پادگان اشرف در تقدیر وخروج از کل عراق قطعی است واستفاده از این کارت حتی به اندازه یک میخ زنگ زده هم برای شیخ بحرین سود بخش نیست وحتی اگر در شرایط بیست وشش سال قبل هم میبود باز هم بیهوده بود زیرا اگر نتیجه میداد صدام میتوانست بهترین نتیجه را کسب کند اما نتوانست ونتیجه نداد.
در ثانی جناب خلیفه هم خوب میداند که حتی بار یک الاغ از این دست بیانیه ها از سوی پارلمان بحرین هم دردی از فرقه رجوی دوا نمیکند؛
شک نکنید قطعآ خلیفه بحرین به همه موارد آگاه است؛ درست است که طرف خلیفه است وعرب ؛اما یک جو مغز را که دارد ومیفهمد که صدام "اماله کردن" این فرقه راآزمود و دوباره آزمودن خطاست.
پس با این همه ؛علت تمایل به نزدیکی شیخ بحرین به فرقه رجوی چیست که در پیش پرداخت اولیه از پارلمان خود مایه گذاشته است واطلاعیه صد بار تکراری فرقه رجوی را بعنوان بیانیه پارلمان بحرین صادر کرده است؟
علیرغم تمام موارد ذکر شده فوق یک حماقت خلیفه ای وعربی میتواند باعث این اتفاق شده باشد که نه تمایل نظامی برای تشویق به گردآوری نیرو در آن دخیل است ونه تمایل شخصی وشب نشینی ونه... ........
بلکه دلیل منطقه ای وخواب های پنبه دانه ای که ریشه تاریخی در تمایل حکام عرب نشین منطقه دارد وجرآت بیان صریح انرا تاریخا نداشته اند ودر حال حاضر بواسطه شرایط بین المللی که اختلاف ایران با غرب بر سر انرژی هسته ای ایجاد کرده موجب شده که این شیخ عرب هم "دم "درآورده باشد وبخواهد عرض اندام کند وهمصدا با دیگر خلیفه ها که عرب هم هستند از این فرقه به اندازه یک میخ زنگ زده هم شده روی ایران در رابطه با نام خلیج فارس وجزایر سه گانه ایران فشار آوارند که در اینصورت با زبان شاعر طنز پرداز ایران "سید محمد رضا عالی پیام" باید گفت:
ای آنکه دیده دوخته ای بر خلیج فارس
این لقمه با شکمبه تو سازگار نیست
زیرا در آب زلالش بدون شک
ماهی است؛ ای پا برهنه عرب سوسمار نیست.
این پاسخ فکر میکنم برای این خلیفه پابرهنه سوسمار خور کافی باشد ولیاقت مریم قجر هم همین ها باشند که دیر نیست روزی که سرنوشت اینها هم همچون صدام حسین وقذافی ورجوی بیرون کشیدنش از سوراخ و لانه سوسمار باشد.
هر چند خود کرده را تدبیر نیست اما بد نیست پایان بخش این مقاله را هم به بیانیه این جماعت پابرهنه اختصاص دهیم وبه تیتر اصلی آن بپردازیم وبه حماقت هردوی این سبک مغزها بخندیم.
اما بيانيه به اصطلاح پارلمان بحرين که مریم قجر بخاطر آن بیتاب وبیخواب شده است.
بيانيه پارلمان بحرين: در مورد نقض حقوق بشر در کمپ اشرف و قرارگاه ليبرتی دخالتهای رژيم ايران در اين پرونده را محکوم می کنيم
اولا نقض حقوق بشر رژیم را باید در مورد ایران محکوم کرد و نه پادگان اشرف زیرا در پادگان اشرف رژیم حضور ندارد وتماما تحت کنترل گشتاپوی رجوی است و جمله درست برای محکومیت نقض حقوق بشر در پادگان اشرف بدین صورت است
نقض ابتدایی ترین حقوق بشر در پادگان اشرف وکمپ لیبرتی توسط حرامزادگان فرقه رجوی محکوم است.
حالا به جمله دوم دقت کنید:
انتقال پناهندگان از اشرف به ليبرتی بايد فوراً متوقف شود و کمپ ليبرتی به صورت رسمی به عنوان کمپ پناهندگان تحت حفاظت بين المللی به رسميت شناخته شود.
اولا پناهندگان چه ربطی به شما حرامزادگان رجوی دارد که خود را مالک این اسیران میدانید؛ دوما انتقال نفرات پادگان اشرف به لیبرتی با فشار خانواده ها وپذیرش اجباری رهبر فرقه از حول حلیم خروج از لیست تروریستی وزارت خارجه آمریکا ودستور خانم کلینتون صورت گرفته است و قبل از شیخ نشین بحرین هزار پارلمانتر واقعی هفتادمن از این بیانیه ها صادر کردند که بدرد درب کوزه هم نخورد چه رسد به بیانیه مشتی مار گیر وسوسمار خور .
دیر فهمیدی ای نگار ؛تخلیه اشرف الزامی است و راه برگشت ندارد؛ لیبرتی هم کمپ ترانزیت است ورهایی اعضاء گرفتار فرقه رجوی هم دیر وزود دارد سوخت وسوز ندارد وبه هیچ پا برهنه عربی هم ربطی ندارد.
عباس صادقی 04.06.2012
برای مشاهده اصل بیانیه به لینک زیرمراجعه شود
http://www.mojahedin.org/pages/detailsNews.aspx?newsid=110599
----------
وحشت رجویها از افشاگریهای بی بی سی
.
... البته خوشبختانه بدلیل تحمل این جنایات وافشاگریهای بی وقفه اعضای جدا شده، نهادها و سازمانهای متعددی تاكنون به نقض گسترده حقوق بشر در پادگان اشرف اشاره و آنرا محكوم كرده اند.كه بعنوان نمونه می توان به گزارش دیده بان حقوق بشر در سال 2005 میلادی تحت عنوان "خروج ممنوع" اشاره كرد .گزارش خبرنگار بی.بی.سی آقای اون بنت جونز، تنها به گوشه كوچكی از آن همه جنایت اشاره میكند. آقای جونز افكارعمومی در امریكا را درمعرض این سئوال قرار داده كه چگونه نمایندگان پارلمان امریكا به سازمانی كه دولت امریكا آنها را فرقه تروریستی میداند به چشم یك سازمان دموكراتیك و حامی حقوق بشر نگاه میكند؟ آقای جونز در ادامه به تغییرات اصولی در ساختارهای سیاسی و ایدئولوژیكی رجوی اشاره دارد و ...
.jpg)
(Massoud and Maryam Rajavi the cult leaders)



(Izzat Ebrahim and Massoud Rajavi still at large)
انجمن نجات مرکز خوزستان، بیست و ششم آوریل 2012
http://www.nejatngo.org/fa/post.aspx?id=12426
سركردگان فرقه رجوی درهراس و وحشت بی سابقه از برنامه ای كه تلویزیون بی بی سی ، درخصوص مناسبات داخلی این فرقه تهیه نموده دست به دامن ژنرالهای امریكایی گردیده اند.ژنرال دیوید فیلیپس فرمانده تیپ 89 پلیس نظامی امریكا وكلنل وزمارتین مسئول ضد تروریستی تمام نیروهای متحد نظامی درعراق ازاقدام بی . بی . سی برای تهیه یك گزارش درخصوص وضعیت سازمان موسوم به مجاهدین وكمپ اشرف ابرازنگرانی كرده اند. براستی چه واقعیتی درپشت این حمایت وآنهم ازیك سازمان تروریستی كه درلیست وزارت خارجه امریكاست وجود دارد؟؟
چرا فرقه رجوی ازاینكه تحولات داخل پادگان اشرف در رسانه ها منعكس شود هراس دارد؟ چرا فرماندهان ارتش امریكا به حمایت ازمنافع این فرقه تروریستی می پردازند؟ سركردگان این فرقه كه بخوبی ازنتایج اعمال تشكیلات فرقه ای وفشارهای روانی براعضای تحت اسارت آگاهی دارند به خوبی می دانند اگراین شیوه های ضدانسانی درحق ساكنین اشرف رسانه ای شود اعتبارخود را بكلی از دست خواهند داد .البته خوشبختانه بدلیل تحمل این جنایات وافشاگریهای بی وقفه اعضای جدا شده، نهادها و سازمانهای متعددی تاكنون به نقض گسترده حقوق بشر در پادگان اشرف اشاره و آنرا محكوم كرده اند.كه بعنوان نمونه می توان به گزارش دیده بان حقوق بشر در سال 2005 میلادی تحت عنوان "خروج ممنوع" اشاره كرد .گزارش خبرنگار بی.بی.سی آقای اون بنت جونز، تنها به گوشه كوچكی از آن همه جنایت اشاره میكند. آقای جونز افكارعمومی در امریكا را درمعرض این سئوال قرار داده كه چگونه نمایندگان پارلمان امریكا به سازمانی كه دولت امریكا آنها را فرقه تروریستی میداند به چشم یك سازمان دموكراتیك و حامی حقوق بشر نگاه میكند؟ آقای جونز در ادامه به تغییرات اصولی در ساختارهای سیاسی و ایدئولوژیكی رجوی اشاره دارد و بخوبی ماهیت دوگانه آنها را برملا میسازد.
درمیان سازش ارتش امریكا با این فرقه علیرغم نقش نظامی آنها دردوران رژیم صدام و افشای مناسبات داخلی كه بر اساس شیوه های فرقه ای شكل گرفته تماماّ موضوعاتی است كه قبل از آن توسط اعضای جدا شده افشا گردیده بودند. بحث طلاقهای اجباری و كوچ فرزندان خانواده ها به خارج ازعراق كه به منظور از بین بردن عواطف خانوادگی و متمركز كردن اذهان آنها به پرستش رجوی صورت گرفته از دیگر محورهایی است كه آقای جونز به آن پرداخته است . ولی براستی این تمامی واقعیتهای این فرقه جهنمی است؟؟ آنهایی كه سالیان تحت اسارت این فرقه به سر برده اند به خوبی میدانند كه واقعیت هایی كه آقای جونز در گزارش خود به آن اشاره كرده مشتی از خروار است متاسفانه اختناق گسترده حاكم بر شكیلات این فرقه و منافع ارتش دولت امریكا درعراق مانع از این گردیده است كه تمامی جنایات آنها در معرض دیدگان عمومی قرارگیرد.ولی منافع هنگفت مالی تعدادی از چهره های سیاسی در دفاع ازفرقه رجویها كه به بیش از30 نفرمیرسد در تلاش هستند تا جنایات رجویها سربسته باقی بماند. همانهایی كه برای این اعلام حمایتها و شركت در میتینگهای آنها و یك سخنرانی 20دقیقه ای 20000 دلار می گیرند ولی علیرغم این تلاشهای خائنانه این فرقه ضد بشری به حكم خدا و تلاش و اراده خستگی ناپذیر خانواده ها و جداشده ها محكوم به فروپاشی است و دیرنیست كه تمامی واقعیتهای این فرقه برهمگان مشخص شود.
------------
همچنین
http://iran-interlink.org/fa/?mod=view&id=12146
گزارش رادیو بی بی سی درباره فرقه مجاهدین خلق: وقتی تروریست ها به چشم قهرمانان حقوق بشر و دموکراسی دیده می شوند!
.
... "اون بنت جونز" ، خبرنگار کهنه کار رادیو بی بی سی در گزارشی ابعاد مهمی از به وضعیت فرقه مجاهدین خلق، تغییرات پی در پی ایدئولوژیک آن و وضعیت فرقه ای این گروهک فاش ساخت. گزارش با طرح این سوال شروع می شود که "چگونه می توان کاری کرد تا گروهی را که دولت امریکا به عنوان یک فرقه معرفی کرده و رسما به عنوان یک سازمان تروریستی خارجی می شناسد، نمایندگان کنگره و پارلمان همین کشور به چشم قهرمانان حقوق بشر و دموکراسی سکولار ببینند؟" به گفته جونز این مسئله حتی تواناترین مسئولان روابط عمومی را هم به چالش می کشد. وی با اشاره به تلاش هایی که در خصوئص ارائه دیدگاه های مثبت در خصوص مجاهدین خلق صورت می گیرد عنوان می کند ...
.jpg)
انجمن عدالت، تهران، هفدهم آوریل 2012
http://edalatjusticesociety.com/pages/?id=3052
لینک به متن گزارش بی بی سی (و گزارش رادیویی)
http://iran-interlink.org/?mod=view&id=12126
"اون بنت جونز" ، خبرنگار کهنه کار رادیو بی بی سی در گزارشی ابعاد مهمی از به وضعیت فرقه مجاهدین خلق، تغییرات پی در پی ایدئولوژیک آن و وضعیت فرقه ای این گروهک فاش ساخت.
گزارش با طرح این سوال شروع می شود که "چگونه می توان کاری کرد تا گروهی را که دولت امریکا به عنوان یک فرقه معرفی کرده و رسما به عنوان یک سازمان تروریستی خارجی می شناسد، نمایندگان کنگره و پارلمان همین کشور به چشم قهرمانان حقوق بشر و دموکراسی سکولار ببینند؟"
به گفته جونز این مسئله حتی تواناترین مسئولان روابط عمومی را هم به چالش می کشد.
وی با اشاره به تلاش هایی که در خصوئص ارائه دیدگاه های مثبت در خصوص مجاهدین خلق صورت می گیرد عنوان می کند" برداشت های کاملا متفاوت از مجاهدین خلق می تواند موضوع بسیار خوبی برای یک تحقیق در زمینه قدرت مدیریت تصویر باشد ، آنچه که انجامش نه به واسطه سلاح که توسط شیوه انتشار اطلاعات میسر است."
جونز در ادامه به بی ثباتی ایدئولوژیک فرقه مجاهدین خلق می پردازد. بر اساس گزارش جونز مجاهدین خلق تاریخچه ای جالب از تغییر پذیری ایدئولوژیک و تاکتیکی دارد.
در گزارش وی آمده است" از سال های 1970 تا کنون، نوع سخنرانی از اسلامگرایانه به سکولار ؛ از سوسیالیست به کاپیتالیست؛ از طرفدار انقلاب ایران به مخالف انقلاب ایران؛ از طرفداری صدام به طرفداری امریکا و از خشونتگرا به آرامشگرا تبدیل شده است."
جونز در گزارش خود به مسلح بودن مجاهدین خلق در زمان اشغال عراق و سر و کله زدن سربازان آمریکایی با اعضای این گروهک پرداخته و عنوان می کند (مماشات با مجاهدین خلق) در حالی بود که این گروهک در فهرست گروه های تروریستی آمریکا قرار داشت.
مناسبات اجتماعی داخل گروهک مجاهدین خلق که بر اساس آموزه های فرقه ای تنظیم شده است از دیگر موضوعات مورد توجه جونز است. وی با اشاره به بحث طلاق اجباری به عنوان نمونه ای از مناسبات اجتماعی مجاهدین خلق می گوید" برای مثال این سازمان از اعضا می خواست که از هم طلاق بگیرند. چرا؟ زیرا عشق تمرکز آنان را از مبارزه علیه ایران منحرف می کرد و مشکل این بود که اعضا فرزندانشان را نیز دوست داشتند.به همین دلیل رهبران سازمان از اعضا خواستند که فرزندانشان را به کشورهای خارجی نزد خانواده هایی در اروپا بفرستند که آنان را پرورش می دادند. گروه اینگونه توضیح می داد که اروپا امن تر خواهد بود.برخی والدین 20 سال یا حتی بیشتر است که فرزندانشان را ندیده اند."
جونز با اشاره به پیچدگی ساختار فرقه ای مجاهدین خلق عنوان می کند که اعضای سابق به طور مدام به توصیف شرکت در جلسات عمومی و مداوم اعترافات درباره تخیلات جنسی خود می پردازند.
جونز در گزارش خود به ابعاد دیگر ساختار فرقه ای مجاهدین خلق اشاره می کند که اعضاء به طور مدام مجبور به شرکت در جلسات عمومی و اعترافات درباره تخیلات جنسی خود بودند.
وی در ادامه از هم صحبت شدن با سرهنگ آمریکایی سخن می گوید که به مدت 6 ماه در سال 2004 تماسی همه روزه با رهبران مجاهدین خلق داشته و اکنون یک ژنرال بازنشسته است و تبدیل به یک لابی فعال از جانب این سازمان شده است.
جونز در ادامه به ادوارد ترمادو، عضو سابق مجاهدین خلق که اکنون در آلمان زندگی می کند، می پردازد.
درباره وی می گوید:"چهره وی تا آنجا دارای زخم است که به ناقص الخلقه می ماند. رنگ چهره اش سبزه ، پوستش ترک خورده و برق افتاده و پیشانی اش مدام خیس از قطرات عرق است – اما وی در آن زمان 9 سال را بعنوان زندانی جنگ در عراق گذرانده است.او می گوید پس از گذشت سه سال درخواست ترک سازمان کرده ولی به او پاسخ داده اند که نمی تواند چنین کاری بکند. او 12 سال آنجا ماند.او
اکنون ازدواج کرده و سه فرزند دارد. او می گوید : خانواده من اعتراض من است به سازمان مجاهدین خلق."
جونز در گزارش خود تصریح می کند که داستان های زیاد دیگری نیز وجود دارد.فرزندانی که هرگزش والدینشان را بابت رهاکردنشان نبخشیده اند. فرزندانی که بخشیده اند و اکنون با شادی به والدینشان ملحق شده اند. مطلقینی که از سازمان بیرون آمده اند و می گویند هنوز عاشق همسرانشان هستند که همچنان در سازمان هستند.
وی می افزاید:"در 25 سال سابقه گزارشگری ام، کم پیش نیامده که به من دروغ بگویند ولی آن هنگام که اعضای سابق به صورت متوالی از آنچه گفتند که بر سرشان آمده، اشک هایشان برای من واقعی بودند."
به گفته جونز در ایالات متحده، عده ای از چهره های سیاسی در دفاع از مجاهدین خلق سخن گفته اند.بیش از 30 نام برجسته وجود دارد – افرادی همچون رودی جولیانی، شهردار سابق نیویورک، هاوارد دین که زمانی امیدوار بود رئیس جمهور دموکرات امریکا شود، یک استاندار بازنشسته و یک رئیس سابق اف بی آی.
به گزارش وی"خیلی از اینها پول دریافت می کنند. آنگونه که عده ای به دریافت پول از مجاهدین خلق اعتراف کرده اند ؛ برای یک سخنرانی 10 دقیقه ای بیست هزار دلار.
اعتراض به ساخت برنامه بی بی سی در خصوص فرقه مجاهدین خلق و پادگان اشرف / جریان از چه قرار است؟
انجمن عدالت، تهران، هفدهم آوریل 2012
http://edalatjusticesociety.com/pages/?id=2957
لینک به متن گزارش بی بی سی (و گزارش رادیویی)
http://iran-interlink.org/?mod=view&id=12126
ژنرال دیوید فیلیپس، فرمانده تیپ 89 پلیس نظامی امریکا (2005-2004) و کلنل وز مارتین، مسئول ضد تروریستی تمام نیروهای متحد نظامی در عراق (2004-2003) از اقدام بی بی سی فارسی برای تهیه یک گزارش در خصوص وضعیت مجاهدین خلق و کمپ اشرف ابراز نگرانی کرده اند.
این دو با ارسال نامه به ریس شبکه خبری بی بی سی مدعی شده اند در هفته های اخیر، تهیه کنندگان این گزارش در رادیو بی بی سی خواستار انجام مصاحبه درباره ساکنین کمپ اشرف و مسائل مربوطه شده اند. که با توجه به سوالات مطرح شده، اینگونه متوجه شدیم که در این گزارش روندی ناعادلانه با سمت و سوی سیاسی و اهداف از پیش تعیین شده در حال شکل گیری است.
اما جریان چیست؟ چرا فرقه مجاهدین خلق از رسانه ای شدت تحولات داخل پادگان اشرف تا این اندازه هراس دارد؟ چرا کسانی چون ژنرال دیوید فیلیپس و کلنل وز مارتین از زبان رهبران فرقه مجاهدین خلق به حمایت از منافع این گروه می پردازند؟
نخست اینکه رهبران فرقه بیش از هر کسی از تحولات داخل پادگان اشرف و نقض گسترده حقوق ساکنان این پادگان در نتیجه اعمال تشکیلات فرقه ای بر اعضاء آگاهند. آنها می دانند که هر چه اقدامات غیر انسانی و متناقض آنها در حق ساکنان پادگان اشرف رسانه ای شود بیشتر از همیشه اعتبارشان را از دست خواهند داد. اما آنچه بر نگرانی های انها می افزاید مستند و واقعی بودن این جنایات است.
نهادهای و موسسات متعددی تا کنون در خصوص نقض گسترده حقوق بشر در پادگان اشرف هشدار داده اند. دیده بان حقوق بشر از جمله این نهادهاست. در گزارش دیده بان حقوق بشر که با عنوان "خروج ممنوع" در سال 2005 میلادی یعنی همان زمانی که دیوید فیلیپس آخرین روزهای فرماندهی تیپ 89 پلیس نظامی آمریکا را می گذراند، منتشر شد، به صراحت بر زندانی بودن ساکنان کمپ، عدم اجازه دیدار آنها با خانوده ها، شکنجه، حبس و حتی قتل نارضیان تاکید شده است.
بدیهی است هر گونه انتشار گزارش جدید در خصوص وضعیت ساکنان پادگان اشرف می تواند با واقعیات جدیدی در خصوص جنایات هولناک رهبران این فرقه همراه باشد و این چیزی نیست که به مذاق آنها خوش بیاید. به همین دلیل به قول معروف از همین اکنون دست پیش گرفته که فردای انتشار گزارش پس نیفتند.
در خصوص چرایی اعتراض دو مقام نظامی سابق آمریکایی به تهیه گزارش در دست ساخت بی بی سی فارسی نیز باید خاطر نشان ساخت که در سال های اخیر فرقه مجاهدین خلق با پرداخت پول های هنگفت به سخصیت های سیاسی و نظامی آمریکایی سعی در جلب حمایت آنها دارد. در این جریان برخی شخصیت های سیاسی چون ادرندال فرمندار ایالت پنسیلوانیا به صراحت اعتراف کرد در مقابل دریافت پول در جمه مجاهدین خلق حاضر شده و در حمایت از آنها سخنرانی کرده است.
ادامه این روند به حدی در آمریکا بغرنج شد که وزارت خزانه داری آمریکا پرونده ای برای رسیدگی به موضوع دریافت رشوه شخصیت های سیاسی و نظامی آمریکا از فرقه مجاهدین خلق باز کرده و رسیدگی به آن را در دستور کار قرار داد. سخنان دیوید فیلیپس و وز مارتیم را باید در این راستا ارزیابی کرد. در حقیقت فرقه مجاهدین خلق که می داند در پس نام این فرقه هیچ اعتباری باقی نمانده است تلاش می کند تا با پرداخت پول های هنگفت از زبان دیگران منافعش را به پیش ببرد و از این طریق هوادار برای خود بخرد. اما به نظر نمی رسد که این سیاست نیز بتواند کمک چندانی به این فرقه در حال فروپاشی بکند.
------------
همچنین
http://iran-interlink.org/fa/?mod=view&id=12096
دنیای عجیب مجاهدین خلق
.
... برنامه ای از سرویس جهانی رادیو بی بی سی – مجاهدین خلق یک گروه تروریستی هستند یا قربانیان تروریست ؟ آنها یک گروه خطرناک هستند یا یک گروه درمعرض خطر؟ این برنامه که به کوشش Owen Bennett تهیه شده است . او سعی میکند پاسخی بر این پرسشها به دست دهد , برای تهیه این گزارش ۵۳ دقیقه ای با تعدادی از جداشدگان از فرقه مجاهدین نیز گفتگوهایی انجام شده است این گزارش را میتوانید از لینک زیر بشنویید یا دانلود کنید ...
رادیو بی بی سی، سرویس جهانی، یازدهم آوریل 2012
کانون وبلاگ نویسان مستقل ایرانی
http://www.cibloggers.com/?p=10747
لینک به متن انگلیسی
http://iran-interlink.org/index.php?mod=view&id=12095
لینک جهت دانلود فایل صوتی
http://www.4shared.com/mp3/vamWLrxf/MPSH0011212.html
لینک به صفحه بی بی سی
http://www.bbc.co.uk/iplayer/episode/p00q88z2/Your_
World_The_Strange_World_of_the_Peoples_Mujahedin/
----------
همچنین
http://iran-interlink.org/fa/index.php?mod=view&id=12190
بهروز خلیق: افشاگری سیمور هیرش، ادعای کنار گذاشتن عملیات نظامی توسط مجاهدین را زیر سئوال برده
.
... نوشته سیمور هیرش حاکی از آن است که: ـ بین سازمان مجاهدین و موساد رابطه نزدیکی وجود دارد و موساد اطلاعات و اسناد مربوط به پروژه هسته ای ایران را در اختیار مجاهدین می گذارد تا از کانال آن ها انتشار پیدا کند. مجاهدین هم پذیرای چنین اقدامی هستند. ـ همکاری نزدیکی بین سازمان مجاهدین و پنتاگون وجود دارد و پنتاگون هم برای پیشبرد برنامه هایش در ایران از مجاهدین بهره می گیرد و مجاهدین هم تن به برنامه های پنتاگون می دهند. ـ مجاهدین عملیات نظامی در داخل کشور را رها نکرده اند. ـ مجاهدین با همکاری موساد در عملیات تروریستی در داخل کشور مشارکت دارند. افشاگری سیمور هیرش، ادعای سازمان مجاهدین مبنی بر کنار گذاشتن عملیات نظامی در داخل کشور را زیر سئوال برده و مسائل جدیدی که در بالا به آن اشاره شد، به میان آورده است ...
اخبار روز، بیست و یکم آوریل 2012
http://www.akhbar-rooz.com/article.jsp?essayId=45042
از کنفرانس واشنگتن تا درخواست کمک رضا پهلوی از اسرائیل
اخبار روز: در این گفتگو که توسط سازمان فدائیان خلق ایران (اکثریت) برای انتشار ارسال شده است، آقای بهروز خلیق مسئول هیات سیاسی - اجرایی این سازمان، پیرامون طرح حضور پررنگ سازمان فدائیان (اکثریت) در کنفرانس واشنگتن (مهرداد مشایخی)، درخواست رضا پهلوی از دولت اسرائیل برای کمک به اپوزیسیون به جای حمله نظامی به ایران، افشاگری سیمور هیرش در مورد آموزش مجاهدین در صحرای نوادا توسط پنتاگون و همکاری با موساد و استفاده از اطلاعات آمریکا برای عملیات تروریستی در ایران و مذاکرات ایران و کشورهای ١+٥ در ترکیه، به پرسش ها، پاسخ گفته است:
گفته آقای شهریار آهی در برنامه افق صدای امریکا، این شبهه را در بین فعالین سیاسی به وجود آورد که گویا سازمان در کنفرانس واشنگتن (مهرداد مشایخی) شرکت دارد. آیا سازمان در این کنفرانش شرکت داشت؟
در کنفرانش واشنگتن (مهرداد مشایخی) دعوت از فعالین سیاسی صورت گرفته بود و نه از احزاب و سازمان های سیاسی. تعدادی از دعوت شدگان تعلق حزبی و سازمانی داشتند و نه نمایندگی. به گفته برگزارکنندگان کنفرانس، برخی از آنان حامل پروژه معین از جانب حزب و سازمانشان بودند. مراجعه ای به سازمان ما صورت نگرفته بود، لذا نماینده ای از جانب سازمان در آن کنفرانس شرکت نداشت و سازمان هم کسی را برای شرکت در آن نفرستاده بود. مشارکت در کنفرانس به صفت فردی بوده است. متاسفانه آقای شهریار آهی در برنامه افق صدای امریکا از حضور پررنگ سازمان در کنفرانس صحبت کرد که نادرست بود. از جانب دبیرخانه شورای مرکزی در همین رابطه، نامه زیر به برنامه افق ارسال شد و از اقای سیامک دهقان پور خواسته شد که این نامه به اطلاع بینندگان رسانده شود.
خدمت آقای سیامک دهقان پور!
اختصاص برنامه افق به نیروهای اپوزیسیون کار مثبت و ارزنده ای است که امید است تداوم پیدا کند.
در برنامه ای که شما پیرامون کنفرانس واشنگتن در روز پنجشنبه ٥ آوریل برگزار کردید، مطالبی توسط آقای شهریار آهی در مورد سازمان ما بیان گردید که شبهه آفرین بود:
١. آقای آهی از حضور پررنگ سازمان فدائیان خلق ایران (اکثریت) در کنفرانس واشنگتن سخن به میان آورد. در حالی که نماینده ای از سازمان ما در کنفرانس مشارکت ندارد و سازمان هم کسی را برای شرکت در آن نفرستاده است.
٢. طرح اینکه گویا سازمان های سیاسی از جمله سازمان ما در انتخاب نماینده برای شرکت در کنفرانس ها با مشکلات درونی روبرو هستند، غیر واقعی است.
٣. به گفته برگزارکنندگان کنفرانس، اعتماد آفرینی در بین نیروهای اپوزیسیون، یکی از اهداف برگزاری کنفرانس است. اما ایجاد شبهه و طرح غیرواقعی مسائل، به اعتمادآفرینی و نزدیکی نیروهای اپوزیسیون کمک نمی کند.
از شما درخواست می شود که این اطلاع را در برنامه روز دوشنبه افق اعلام کنید.
دبیرخانه شورای مرکزی سازمان فدائیان خلق ایران (اکثریت)
٨ آوریل ٢٠١٢
این متن در برنامه بعدی افق قرائت نشد و مسئله بگونه ای بیان گردید که گویا ما نسبت به عدم دعوت از سازمان معترض هستیم. در حالی که اعتراض ما نه به عدم دعوت، بلکه نسبت به طرح حضور پررنگ سازمان در کنفرانس بود.
پیرامون دخالت دولت ها در تحولات سیاسی کشور بحث هائی در بین نیروهای اپوزیسیون جریان دارد. اخیرا آقای رضا پهلوی در مصاحبه با یک شبکه تلویزیونی اسرائیلی مخالفت خود را با حمله نظامی به ایران اعلام کرده ولی از دولت اسرائیل خواسته است که به جای بمباران ایران به اپوزیسیون کمک کند. نظر سازمان در این مورد چیست؟
مخالفت آقای رضا پهلوی با حمله نظامی به ایران، موضعی است مثبت و همسو با بخش اعظم نیروهای اپوزیسیون. اما درخواست کمک او از دولت اسرائیل به اپوزیسیون، اقدامی است ناپسند و مغایر با نگاه و سیاست اکثریت نیروهای اپوزیسیون. آقای رضا پهلوی نه نماینده اپوزیسیون است و نه بخش اعظم نیروهای اپوزیسیون چنین درخواستی از دولت های خارجی از جمله دولت اسرائیل دارند. او طبعا از جانب خودش می تواند چنین سخنانی بر زبان راند ولی نباید آن را به حساب اپوزیسیون ایران جا بزند.
سازمان ما به عنوان یکی از نیروهای اپوزیسیون، مخالف سرسخت گرایشی است که می خواهد تحولات سیاسی در کشور با تکیه به دولت های خارجی رقم خورد. وارد کردن دولت های خارجی در معادلات سیاسی کشور، اعتماد در بین نیروهای سیاسی را می شکند، به روند دمکراتیک زیان می زند و می تواند پیآمدهای فاجعه بار برای کشور ما داشته باشد. ما با این گرایش که حامیانی در بین نیروهای سلطنت طلب و جمهوریخواه دارد، مرز داریم.
تحولات سیاسی در طرد استبداد و استقرار دمکراسی در کشور ما اساسا باید با تکیه به جنبش های اجتماعی، نیروهای سیاسی و طبقات و گروه های اجتماعی داخل کشور صورت گیرد.
اخیرا سیمور هرش در مقاله ای که روز ششم آوریل در نیویورکر منتشر شده، نوشته است که علیرغم آن که مجاهدین خلق در لیست گروه های تروریستی دولت آمریکا قرار دارند، اما در صحرای نوادا آموزش دیده و با همکاری موساد و استفاده از اطلاعات آمریکا در عملیات تروریستی در ایران مشارکت داشته اند. شما اطلاعی از آن دارید و نظر سازمان نسبت به مسائل مطروحه چیست؟
ما اطلاع مشخصی در این مورد نداریم و نمی توانیم آن را تائید و یا تکذیب کنیم. در این مطلب سیمور هیرش به موضوع مهم دیگری هم اشاره کرده است. آنهم در مورد افشاگری سازمان مجاهدین در سال ۲۰۰۲ در رابطه با پروژه هسته ای رژیم ایران. سیمور هرش نوشته است محمد البرادعی که در آن زمان مدیرعامل سازمان انرژی اتمی بود، "بعدها به او اطلاع داده بودند که موساد منبع تامین این اطلاعات بوده است".
سازمان مجاهدین از سال ٢٠٠١ و بعداز خلع سلاح شدن پایگاه اشرف، مدعی است که عملیات نظامی را کنار گذاشته و در سال های گذشته نیروی خود را برای خارج کردن نام خود از لیست گروه های تروریستی متمرکز کرده است.
اما نوشته سیمور هیرش حاکی از آن است که:
ـ بین سازمان مجاهدین و موساد رابطه نزدیکی وجود دارد و موساد اطلاعات و اسناد مربوط به پروژه هسته ای ایران را در اختیار مجاهدین می گذارد تا از کانال آن ها انتشار پیدا کند. مجاهدین هم پذیرای چنین اقدامی هستند.
ـ همکاری نزدیکی بین سازمان مجاهدین و پنتاگون وجود دارد و پنتاگون هم برای پیشبرد برنامه هایش در ایران از مجاهدین بهره می گیرد و مجاهدین هم تن به برنامه های پنتاگون می دهند.
ـ مجاهدین عملیات نظامی در داخل کشور را رها نکرده اند.
ـ مجاهدین با همکاری موساد در عملیات تروریستی در داخل کشور مشارکت دارند.
افشاگری سیمور هیرش، ادعای سازمان مجاهدین مبنی بر کنار گذاشتن عملیات نظامی در داخل کشور را زیر سئوال برده و مسائل جدیدی که در بالا به آن اشاره شد، به میان آورده است. سازمان مجاهدین لازم است رسما در مورد میزان اعتبار ادعاهای سیمور هیرش نظر دهد و صحت و سقم آن ها را مشخص کند.
مذاکرات ایران و کشورهای ٥+١ در ترکیه در فضای مناسبی برگزار شد. سازمان چه ارزیابی و موضعی نسبت به این مذاکره دارد؟
این بار برخلاف نوبت قبل، به گفته طرفین مذاکرات "سازنده" و "مثبت" بوده است. دبیر شورایعالی امنیت ملی جمهوری اسلامی گفته است که با "پیشنهادهای سازنده" در این اجلاس شرکت کرده بود. علیاکبر صالحی، وزیر امورخارجه جمهوری اسلامی نیز پیشتر اعلام کرده بود که ایران خواهان گفتوگو و حل مسالمتآمیز مناقشه هستهای است. اینکه "پیشنهادهای سازنده" ایران چه بودهاند، هنوز روشن نیست. اما به هر روی این پیشنهادها چنان بودهاند که زمینههای ادامه گفتوگوها را فراهم آوردهاند.
در فاصله حدود پانزده ماه از مذاکره قبلی در ترکیه، خطر حمله نظامی به ایران افزایش یافته و تحریم های بین المللی ابعاد بی سابقه ای پیدا کرده است. تحریم ها نفت و گاز و نظام بانکی را در برگرفته و بر اقتصاد کشور تاثیرات مخربی گذاشته است. این امر نگرانی جدی در میان مردم کشور ما و نیروهای صلح طلب در سطح جهان به وجود آورده است.
این بار هیئت جمهوری اسلامی در مذاکرات از موضع طلبکارانه و تهاجمی فاصله گرفته و پذیرفته است که مذاکران حول مسائل معین تمرکز پیدا کند. تغییر رفتار جمهوری اسلامی در درجه اول به افزایش خطر حمله نطامی و تاثیرات فاجعه بار تحریم های بین المللی بر اقتصاد کشور بر می گردد.
نشستن هیئت گروه شش کشور قدرتمند جهان و ایران پشت میز مذاکره، سخن گفتن از "گفتگوی سازنده" و تداوم مذاکرات، نشان از گشایش فضای جدید دارد. لازم است از آن استقبال کرد و امیدوار بود که بحران هسته ای از کانال گفتگو حل شود، خطر حمله نظامی منتفی گردد و به تحریم اقتصادی کشور ما پایان داده شود.
حکومت ایران، اتحادیه اروپا و دولت اوباما نسبت به آغاز مذاکره و پیشرفت آن ابراز خرسندی کرده اند و تنها بنیامین نتانیاهو، نخستوزیر اسرائیل، از این که دور بعدی مذاکرات گروه ١+٥ با ایران به بیش از یک ماه دیگر موکول شده، ابراز ناخرسندی کرده و گفته است: "نخستین احساس من اینست که به ایرانیها هدیه دادهاند، چرا که بدین ترتیب ایران پنج هفته ی دیگر وقت به دست آورده تا غنیسازی اورانیوم را بدون هیچ محدودیتی ادامه دهد". دانی آیالون، معاون نخست وزیر اسرائیل هم گفته است که "نباید در دام فضای مثبت مذاکرات افتاد."
برای تماس و طرح سئوالات
آدرس ایمیل:
goftgou@fadai.org
------------
همچنین
http://iran-interlink.org/fa/?mod=view&id=12135
مردان ما در ایران؟ (ترجمه برهان عظیمی)
.
... مسعود خدابنده یک کارشناس کامپیوتر مقیم انگلستان که مشاور دولت عراق است یکی از مقامات سازمان مجاهدین خلق بود که در سال ۱۹۹۶ آنرا ترک کرد. او در یک مکالمه تلفنی با من تاکید کرد که دشمن آشکار سازمان مجاهدین خلق است و علیه این گروه کار کرده است. خدابنده میگوید او از قبل از سقوط شاه به عنوان متخصص کامپیوتر با سازمان بوده و بعنوان یک متخصص کامپیوتر عمیقا با فعالیت های اطلاعاتی و نیز تامین امنیت برای رهبری مجاهدین درگیر بوده است. طی دهه گذشته او و همسر انگلیسی اش یک برنامه حمایتی را برای کمک به سایر کسانی که از سازمان جدا میشوند، اداره میکنند. خدابنده به من گفت او از کسانیکه اخیرا سازمان را ترک کرده اند خبر تعلیمات در صحرای نوادا را شنیده است. به او گفته اند آموزش ارتباطات در نوادا محدود به این نبود ...




(Rajavi from Saddam to AIPAC
سیمور هرش (نیویورکر) - مترجم: برهان عظیمی، اخبار روز، شانزدهم آوریل 2012
http://www.akhbar-rooz.com/article.jsp?essayId=44857
• سیمور هرش در این مقاله که روز ششم آوریل در نیویورکر منتشر شده، می گوید علیرغم آن که مجاهدین خلق در لیست گروه های تروریستی دولت آمریکا قرار دارند، اما در صحرای نوادا آموزش دیده و با همکاری موساد و استفاده از اطلاعات آمریکا در عملیات تروریستی در ایران سهیم بوده اند ...

منطقه ای که سایت امنیت ملی نوادا متعلق به دپارتمان انرژی در آن قرار گرفته، با دشت های خشک بلندش و قله کوه ها در دوردست، از هوا به شمال غربی ایران شبیه است. در این سایت که در ۶۵ مایلی شمال غربی لاس و گاس قرار گرفته است، قبلا آزمایش های هسته ای صورت میگرفت و حالا دارای مرکزی برای آموزش عملیات ضد جاسوسی و یک فرودگاه خصوصی برای جت بوئینگ ۷٣۷ است. این منطقه ای ممنوعه است که در برخی نقاط آن تابلو ها به اشخاص کنجکاو هشدار میدهند پرسنل امنیتی در صورت لزوم اجازه دارند به کسانیکه از خط ممنوع عبور کرده اند، شلیک کنند.
در اینجا بود که فرماندهی عملیات ویژه مشترک (Joint Special Operations Command (JSOC از سال ۲۰۰۵ آموزش اعضای سازمان مجاهدین خلق ایران را آغاز کرد... وزارت خارجه آمریکا در سال ۱۹۹۷ این سازمان را در لیست گروه های تروریست خود قرار داد.
سازمان مجاهدین در سال ۲۰۰۲ با افشای این واقعیت که ایران غنی سازی اورانیوم را بطور محرمانه در یک منطقه زیرزمینی آغاز کرده است، تا حدودی در سطح بین المللی اعتبار کسب کرد. محمد البرادعی که در آن زمان مدیرعامل سازمان انرژی اتمی بود بعدها به من گفت که به او اطلاع داده بودند موساد منبع تامین این اطلاعات بوده است.
روابط سازمان مجاهدین خلق با سازمان های اطلاعاتی غرب بعد از سقوط رژیم عراق در سال ۲۰۰٣ تقویت شد و «فرماندهی عملیات ویژه» تحت تاثیر هراس بوش از اینکه ایران در یک یا چند نقطه مخفیانه مشغول بمب سازی است، عملیات در داخل ایران را آغاز کرد. منابعی بطور مخفیانه در اختیار چند سازمان مخالف قرار گرفت تا به جمع آوری اطلاعات و نهایتا عملیات تروریستی علیه رژیم اختصاص یابد. سازمان مجاهدین خلق مستقیما یا غیرمستقیما منابعی از قبیل سلاح یا اطلاعات دریافت کرد. بنا بر گفته مقامات امنیتی و مشاوران نظامی عملیات مخفیانه تحت حمایت آمریکا تا امروز ادامه دارد.
علیرغم ارتباطات فزاینده و تلاش های مجدانه و لابیگری فشرده وکلای سازمان مجاهدین خلق، این سازمان همچنین در لیست گروه های تروریست وزارت خارجه آمریکا باقی مانده است. این بدان معناست که آموزش در نوادا باید کاملا محرمانه میماند.
یک مقام امنیتی سابق به من گفت ما اینجا آنها را تعلیم میدادیم و از طریق دپارتمان انرژی برای آنها پوشش فراهم میکردیم زیرا همه زمین های جنوب نوادا متعلق به این دپارتمان است. «ما آنهارا در فواصل دور در صحرا و کوه تخلیه میکردیم و ظرفیت تماس گیری آنها را ایجاد میکردیم. هماهنگی ارتباطات مساله بزرگی است.»
به گفته مقام امنیتی سابق این تعلیمات اندکی قبل از اینکه اوباما اداره کشور را به دست بگیرد پایان یافت. یک ژنرال چهارستاره ی بازنشسته که مشاور امنیتی ملی در دولت های بوش و اوباما بوده است در گفتگویی جداگانه به من گفت یک آمریکایی که در برنامه ی تعلیم مجاهدین در نوادا شرکت داشت در سال ۲۰۰۵ او را در جریان این برنامه قرار داده بود. او گفت «به آنها آموزش استاندارد در حوزه های تماس گیری «commo»، استفاده از رمز «cryptography»، تاکتیک واحدهای کوچک و تسلیحات آموزش های استاندارد داده شد. این تعلیمات ۶ ماهه بود.»
همچنین به او گفته شد که مربیان از «فرماندهی عملیات ویژه» هستند که درسال ۲۰۰۵ به ابزار عمده دولت بوش در جنگ علیه ترور تبدیل شده بود. ژنرال بازنشسته گفت مربیان اعضای درجه اول «فرماندهی عملیات ویژه» نبودند، بلکه تمرین دهنده های دست دوم و سوم و از این قبیل و آنها شروع کردند به بیرون رفتن از پایگاه های خود: «اگر قرار است به شما تاکتیک ها را یاد بدهیم، بگذاریم اندکی چیزهای واقعا سکسی نشان تان بدهم...»
به گفته ژنرال بازنشسته همین تعلیمات ویژه بود که باعث افزایش نگرانی ها و تلفن های متعدد به او شد. او ضمن تایید خبرها به آنها گفته بود «این باعث دردسر همه خواهد شد مگر اینکه پایه قانونی برای آن فراهم شود. ایرانی ها در عملیات ضدجاسوسی متبحرند و این را نمیتوان محرمانه نگاه داشت». سایت نوادا در همان زمان برای تعلیمات پیشریفته واحدهای جنگی عراقی هم به کار برده میشد. [ژنرال بازنشسته فقط از آموزش مجاهدین خلق اطلاع داشت. مقام امنیتی ازتعلیماتی که تا سال ۲۰۰۷ ادامه داشت با خبر بود.]
آلن گرسون وکیل مدافع سازمان مجاهدین مقیم واشنیگتن به من گفت مجاهدین خلق علنا و مکررا ترور را محکوم کرده اند. گرسون گفت او در مورد آموزش ادعایی در صحرای نوادا اظهارنظر نخواهد کرد. ولی اگر چنین تعلیماتی حقیقت داشته باشد «با تصمیم وزارت خارجه به ادامه حفظ نام مجاهدین خلق در لیست گروه های تروریست هیچ تجانسی ندارد. چطور ایالات متحده میتواند کسانی را تعلیم بدهد که در لیست گروه های تروریست دولت هستند، در حالیکه یکی دیگر تنها به خاطر تهیه یک کلید با خطر کیفر جنایی روبرو میشود.»
رابرت بائر یک مامور بازنشسته سیا که زبان عربی را به روانی صحبت میکند و بطور محرمانه در کردستان [عراق] و در خاورمیانه کارکرده است به من گفت در اوایل ۲۰۰۴ یک شرکت خصوصی آمریکایی که به باور او برای دولت آمریکا کار میکرد با او تماس گرفت تا به عراق برگردد. او گفت «آنها میخواستند من به مجاهدین خلق کمک کنم تا در مورد برنامه اتمی ایران اطلاعات جمع کنند. آنها تصور میکردند که من فارسی بلدم که نبودم. من گفتم با آنها تماس خواهم گرفت ولی هرگز این کار را نکردم.»
باوئر که اکنون در کالیفرنیا زندگی میکند به خاطر می آورد آنموقع برای او روشن بود که عملیات دراز مدت بود نه یک کار مقطعی.
مسعود خدابنده یک کارشناس کامپیوتر مقیم انگلستان که مشاور دولت عراق است یکی از مقامات سازمان مجاهدین خلق بود که در سال ۱۹۹۶ آنرا ترک کرد. او در یک مکالمه تلفنی با من تاکید کرد که دشمن آشکار سازمان مجاهدین خلق است و علیه این گروه کار کرده است. خدابنده میگوید او از قبل از سقوط شاه به عنوان متخصص کامپیوتر با سازمان بوده و بعنوان یک متخصص کامپیوتر عمیقا با فعالیت های اطلاعاتی و نیز تامین امنیت برای رهبری مجاهدین درگیر بوده است. طی دهه گذشته او و همسر انگلیسی اش یک برنامه حمایتی را برای کمک به سایر کسانی که از سازمان جدا میشوند، اداره میکنند. خدابنده به من گفت او از کسانیکه اخیرا سازمان را ترک کرده اند خبر تعلیمات در صحرای نوادا را شنیده است. به او گفته اند آموزش ارتباطات در نوادا محدود به این نبود که طی حمله چگونه باید تماس را حفظ کرد بلک شامل نفوذ در مخابرات هم بود. به گفته ی او ایالات متحده زمانی موفق شد راهی برای نفوذ در سیستم های عمده ی مخابراتی ایران پیدا کرد. در همان زمان عاملان مجاهد را به ظرفیت نفوذ در مخابرات تلفنی و پیام ها در داخل ایران مجهز کرد. آنها پیام ها را ترجمه کرده و در اختیار متخصصان اطلاعاتی آمریکا قرار میدادند. او از اینکه این کار هنوز هم ادامه دارد یا نه اطلاعی ندارد.
پنج دانشمند ایرانی از سال ۲۰۰۷ تاکنون به قتل رسیده اند. سخنگوی مجاهدین خلق شرکت در قتل ها را تکذیب کرده است ولی اوایل ماه گذشته خبرگزاری ان بی سی از قول دو مقام دولت اوباما تایید کرد که حملات توسط واحدهای سازمان مجاهدین خلق صورت گرفته که توسط سرویس مخفی اسرائیل، موساد، تعلیم دیده و تامین مالی شده بودند. ان بی سی از قول یک مقام دولتی مشارکت آمریکا در فعالیت های سازمان مجاهدین خلق را تکذیب کرد.
مقام امنیتی سابق که من با او گفتگو کردم گزارش ان بی سی مبنی بر همکاری مجاهدین خلق با اسرائیل را تایید و اضافه کرد در عملیات از اطلاعات آمریکا استفاده شده است. او گفت که هدف ها «اینشتین» نبودند: «مقصود تاثیر روانی و اخلاقی بر ایرانی هاست» و «خراب کردن روحیه کل سیستم- وسایل نقل و انتقال هسته ای، تسهیلات غنی سازی، نیروگاه ها».حملاتی هم به لوله های نفتی صورت گرفته است.
او اضافه کرد عملیات «ابتدا توسط مجاهدین خلق و در همکاری با اسرائیلی ها صورت گرفت، ولی ایالات متحده اکنون اطلاعات را در اختیار قرار میدهد.» یکی از مشاوران عملیات ویژه به من گفت رابطه بین ایالات متحده و اقدامات مجاهدین در داخل ایران دیرپاست. «همه کارهایی که اکنون در داخل ایران انجام میگیرد توسط بدل های به خدمت گرفته شده است.»
منابعی که من با آنها صحبت کردم نمیدانستند آیا کسانی که در نوادا تعلیم دیده اند اکنون در عملیات داخل ایران یا جای دیگر فعالند یا نه.و لی آنها بر تاثیر حمایت آمریکا انگشت گذاردند. مشاور ارشد پنتاگون گفت «مجاهدین یک جوک کامل بودند، حالا یک شبکه واقعی در داخل ایران هستند. چطور توانسته اند به این کارایی دست پیدا کنند؟ علت را بخشا باید در تعلیمات در نوادا جستجو کرد. حمایت لجستیکی بخشا در داخل کردستان [عراق. م] قرار دارد، بخشی هم داخل ایران. مجاهدین خلق اکنون دارای ظرفیت و کارایی هستند که تا به حال سابقه نداشته است.»
در اواسط ژانویه، چند روز بعد از قتل یک دانشمند هسته ای ایران بوسیله بمب خودرو در تهران، وزیر دفاع لئون پانته آ در جلسه ای با سربازان مستقر در فورت بلیس تکزاس تاکید کرد دولت آمریکا «در مورد اینکه کی ممکن است این کار را کرده باشد نظر دارد، ولی ما دقیقا نمیدانیم کی اینکار را کرده است.» او اضافه کرد «ولی من میتوانم یک چیز را به شما بگویم: ایالات متحده در اینکارها دست ندارد. این کاری نیست که آمریکا میکند.»
نیویورکر. ۶ آوریل ۲۰۱۲
* مقاله کمی خلاصه شده است.


Daniel Zucker, Maryam Rajavi and ALi Safavi
Home