گزارش تلویزیون بی بی سی فارسی در رابطه با حملات مشترک و هماهنگ نو محافظه کاران، لابی اسرائیل و مجاهدین خلق علیه شورای ایرانیان امریکا و دکتر تریتا پارسی.
گروههای مترقی در سياست خارجی هدف حمله قرار گرفتهاند
(مصرف مجدد حسن داعی الاسلام، نماینده گروه تروریستی رجوی در واشنگتن پس از باختن دادگاه)
.
... اما حتی پيروزی غيررسمی «نايک» در دادگاه هم برای آنان گران تمام شده است. «پارسی» میگويد که او نگران آن است که فرايند صدور اين حکم، که طی آن سازمان تحت مديريت او ناگزير شد تا اطلاعات اضافی زيادی در اختيار متهم قرار دهد، بتواند بهانهای به دست منتقدان ديگری بدهد تا حملات بیپايه و گمراهکنندهای را عليه او و «نايک» ادامه دهند. او اضافه کرد که چندين نشريه با «نايک» تماس گرفته و پرسشهايی را مطرح کردهاند که بر پايه اتهامات «داعیالاسلام» مطرح شده بودند ...
در دنیای معمولأ کم سروصدای سازمانهای غيردولتی که بر روی مسايل روز فعال هستند، يک کارزار مشخصأ سياسی عليه نهادهای دستاندرکار سياست خارجی، که هدف فعاليت آنها تاکيد بر اتخاذ ديپلماسی به جای زور و نظامیگری است، آغاز شده است.
دو سازمان نسبتأ جديد غيردولتی، که هر کدام دو قطب مخالف طيف مسايل خاورميانه را تحت پوشش خود قرار دادهاند، در هفتهها و ماههای اخير هدف حملات مخربی واقع شدهاند که اعتبار و وجهه آنان را نشانه رفته است.
«شورای ملی ايرانيان آمريکا» (نايک)، سازمانی است که خواهان گفتوگوهای ديپلماتيک بين ايران و آمريکاست. اين سازمان در اين اواخر به دلیل حضور فعالش در رسانههای آمریکایی در روزهای پس از انتخابات جنجالی رياست جمهوری ايران، به نحو ویژهای برجسته شد. هر چند این شورا مدتهاست که حضور پررنگی از خود در واشنگتن نشان داده است، اما همزمان با رشد رایزنیهای «نايک» در محافل سياست خارجی، خشم و غضب مخالفان آنان نيز اوج گرفته است.
از اوايل سال ۲۰۰۷، اين سازمان به امور زيادی از جمله اينکه بازوی حکومت ايران است و از حکومت ايران پول میگيرد، یا قوانين لابیگری را زير پا نهاده و هدفش منحرف کردن سياست خارجی آمريکاست، متهم شده است. اين اتهامات در بهترين حالت غيرمنصفانه و در بدترين حالت، افتراآميز بوده است. ‹«نايک» مدارک متعددی را در موارد مختلف به «هافينگتن پست» ارسال کرده که نشان میدهند نسبت به عملکردهای حکومت ايران نظری انتقادی داشته است. «تريتا پارسی» مدير «نايک» خاطر نشان کرده که اعضای خانواده چند تن از هيات مديره اين سازمان در ايران شکنجه شدهاند. افزون بر آن، گروههای شناخته شدهای چون «شهروندان هوادار مسووليت و اخلاق› در واشنگتن میگويند که اصلأ به خاطر نمیآورند که کداميک از فعاليتهای لابیگرايانه «نايک» غيرمشروع و خارج از محدودهی قانون بوده است.
«استيو کلمونز» يک عضو بسيار مورد اعتماد محافل سياست خارجی واشنگتن و از سردمداران «بنياد آمريکای جديد» میگويد، "به اعتقاد من اين اتهامات به کلی بیپايهاند. من «تريتا پارسی» و بسياری ديگر از آدمهای فعال در اين سازمان را می شناسم ... آنها افراد روشن و شفافی هستند که چيزی برای پنهان کردن ندارند. آنان مخالفان و منتقدان خود را به بحث آزاد فرامیخوانند و به پرسشهای آنان پاسخ میدهند. اگر در موسساتی این چنینی کار میکنيد، اين درست همان کاری است که بايد انجام دهيد... آنها برنامه و هدف مشخصی دارند که در جلسات هيات مديره تعيين میشوند. من ديدهام که او حرفهايی میزند که مسلمأ به مذاق دولت ايران خوش نمیآيد."
اما مبارزه عليه «نايک» در ماهها و سالهای گذشته ادامه يافته است. به ويژه، «حسن داعیالاسلام» نويسندهای که در آريزونا زندگی میکند و در ميان رسانههای ايرانی مخاطبانی دارد، به تازگی مورد توجه رسانههای نومحافظهکار قرار گرفته که ستونهای متعددی از نشريات خود را به حملات او عليه «نايک» و «پارسی» اختصاص دادهاند.
«داعیالاسلام» در مقالهای در نشريهی «فرانت پيج ماگزين» سازمان «نايک» را به اين متهم کرده که "بخشی از شبکهی لابیهای گستردهی آمريکاست که عملأ در جهت حفظ منافع جمهوری اسلامی تلاش میکند." او در مقالهی ديگری که در همان مجله نوشته، «پارسی» را متهم میکند که به «بلندگوی ملاها›» در آمريکا بدل شده است. او در ژانويه سال ۲۰۰۹، در نشريهی گمنامتری نوشت، "پارسی در ضمن مورد حمايت لابیهای حامی رژيم ايران است."
سرانجام، در ايامی که ايران تازه درگير آشوبهای خيابانی پس از انتخابات اخير رياست جمهوری ايران شده بود، «داعیالاسلام» پارسی را متهم کرد که از رژيم آيتالله خامنهای و احمدینژاد حمايت میکند تا قدرت را کماکان در دست داشته باشند.
پارسی به «هافينگتن پست» میگويد، "متاسفانه در ميان جامعهی ايرانيان آمريکا، اين ابهامات هميشه وجود داشته است. اما تفاوتی که اين بار وجود دارد اين است که اين فرد توانسته از کمکی که محافل نوجمهوریخواه در اختيار او قرار دادهاند استفاده کند و تا آنجا که میتوانسته دروغهای زيادی را در ميان مردم پراکنده سازد."
اما آنچه در نوشتههای اخير «داعیالاسلام» بسيار چشمگيرتر است، صرفأ جسورانه بودن اتهاماتی نيست که مطرح میکند، بلکه اين است که او اين مطالب را عليرغم آنکه در دادگاه عليه او به خاطر طرح اتهامات افتراآميز شکايت شده، کماکان به رشته تحرير درمیآورد. پارسی و «نايک» در ماه آوریل سال ۲۰۰۸، شکايتی را عليه «داعیالاسلام» در دادگاه محلی واشنگتن دی. سی. مطرح کردند و در شکایتنامهی خود ذکر کردند که «داعیالاسلام» مطالب متعددی حاوی دروغ و افترا عليه آنان مطرح کرده و در آنها پارسی و «نايک» را عوامل حکومت ايران معرفی کرده است." کمتر از هشت ماه بعد از آن، رييس دادگاه حکمی را منتشر کرد که اگرچه خواهان مدارک بيشتری شده بود، اما به هيچ وجه به نفع «داعیالاسلام» نبود.
در حکم رييس دادگاه در مورد تعريف کلی «داعیالاسلام» از «لابی کنندگان» چنين آمده بود، "متهم در بيانيههای خود احکامی کلی صادر کرده است و حرف اصلی حملات او اين است که شاکيان لابیکننده نيستند و در عين حال اين اتهام آقای «داعیالاسلام» در اين مورد که اهداف شاکيان با اهداف حکومت ايران همسوست، ارزش و اعتباری ندارد."
قاضی در انتهای حکم خود آورده است: "در اين مرحله از دادگاه، ادعای متهم به دفاع از حقيقت، مردود شناخته میشود. دادگاه چنين نتيجهگيری میکند که حرفها و نوشتههای متهم میتوانند بار افتراآميز داشته باشند ... دادگاه نتوانسته است مدارکی بيابد که طبق قانون نشان دهد که حرفها و نوشتههای متهم فاقد بار افتراآميز هستند."
اما حتی پيروزی غيررسمی «نايک» در دادگاه هم برای آنان گران تمام شده است. «پارسی» میگويد که او نگران آن است که فرايند صدور اين حکم، که طی آن سازمان تحت مديريت او ناگزير شد تا اطلاعات اضافی زيادی در اختيار متهم قرار دهد، بتواند بهانهای به دست منتقدان ديگری بدهد تا حملات بیپايه و گمراهکنندهای را عليه او و «نايک» ادامه دهند. او اضافه کرد که چندين نشريه با «نايک» تماس گرفته و پرسشهايی را مطرح کردهاند که بر پايه اتهامات «داعیالاسلام» مطرح شده بودند.
«پارسی» میگويد، "من آنقدرها نگران انعکاس اين مطالب در واشنگتن نيستم. خوب میدانم که بیشتر آدمها وقتی به حرفهای اینچنینی این شخص گوش میکنند، خواهند ديد که آنها کاملأ بیاساس است. من بيشتر نگران جامعهی ايرانيان آمريکا هستم که آنقدرها به جزييات و ظرايف امر توجه ندارند. آنها تا میبينند مطلبی در روزنامهای چاپ شده، خيال میکنند که معتبر است و واقعيت دارد.
آدمهای زيادی در واشنگتن میدانند که آنها نشريات پراهمیتی نيستند و کار آنها روزنامهنگاری حرفهای نيست، اما در خارج از حوزه فعالان سياسی، خيلی از مردم نمیتوانند فرق نشريات معتبر و غيرمعتبر را درک کنند." در حالی که «نايک» خود را در گيرودار دعواهای حقوقی برای دفاع از نام و اعتبار خود میيابد، مبارزه حقوقی عيانتری هم عليه سازمانی راه افتاده که هوادار عقايدی در نقطه مخالف ديدگاههای يهوديان در معادله اعراب و اسراييل است.
«جی استريت» سازمان غيرانتفاعی نوپايی است که از عمر آن بيشتر از يک سال و نيم نمیگذرد و خواهان پايان دادن به مناقشات اعراب و اسراييل از طريق مذاکرات ديپلماتيک است. اين سازمان بهتازگی شاهد آن بوده است که جمعی از سخنرانان مشهوری که برای اولين کنفرانس سالانه آن دعوت شده بودند از حضور آنان در اين کنفرانس سرباز زدهاند و علت هم اين بوده است که نگران آن بودهاند که حضور آنان در اين کنفرانس پيامدهای نگران کنندهای در کل جامعهی سياسی داشته باشد. مقامات آگاه به طور خصوصی میگويند که اعتبار اين گروه تحت تاثير حملات سازمان يافته گروهها و افراد محافظهکاری که سعی داشتهاند پيامها و برنامههای سياسی اين گروه را تحتالشعاع قرار دهند، آسيب ديده است. «آرون ديويد ميلر» پژوهشگری که در مرکز «وودرو ويلسون» کار میکند و در هياتهای وزارت خارجه جمهوریخواهان و دموکراتها در خاورميانه حضور داشته، در اين باره میگويد، "فکر میکنم که چنين پيامدی، به ويژه با خصومتی که در جامعهی يهوديان عليه اين سازمان وجود دارد، بديهی بود. هر وقت سازمانی چشماندازهای جا افتاده در چنين مواردی را به چالش میکشد، به ويژه اگر در کار خود نشانههايی از موفقيت بروز دهد، با اين فشارها مواجه خواهد بود. و «جی استريت» توانسته است در ظرف مدت کوتاهی، حضور موثر خود را در واشنگتن به رخ همگان بکشاند."
درست به مانند مورد «نايک»، بيشتر حملات عليه «جی استريت» براساس همکاری آنان با سازمانها و گروههای مخالف اسراييل بنا شده است. اين سازمان از جمله به اين امر متهم شده بود که در يکی از کنفرانسهای خود از سخنرانی دعوت به عمل آورده بود که تقصير حملات تروريستی 11 سپتامبر را به گردن اسراييل انداخته بود، اتهامی که گرچه به لحاظ تکنيکی صحت دارد، از اين حقيقت هم غافل میماند که فرد موردنظر يعنی ‹سلام المارياطی› پس از طرح چنين مسالهای به صراحت از بيان آن ابراز پشيمانی کرده و معذرت خواسته بود. با اين همه، چند ماه قبل، روزنامهی «جروزالم پست› مقالهای انتشار داد که طی آن خاطر نشان شده بود که اين گروه، "دهها هزار دلار کمک مالی از چندين شخصيت عرب و آمريکايیهای عربتبار دريافت کرده است."
يک استراتژيست آگاه سياستهای اسراييل در اين مورد میگويد، "آدمهای زيادی از مدتها پيش در اين باره حرف میزدند تا اينکه «جروزالم پست» تصميم گرفت آن را به صورت مقالهای منتشر کند و پس از آن نشريات ديگری هم آن را در صفحات خود نقل کردند. اين کار که سازمانی را براساس همکاری آن با اين فرد يا آن فرد متهم کنند، خيلی رواج دارد."
هواداران و مدافعان «جی استريت» اعتراف میکنند که مخالفان آنان در آسيب رساندن به اعتبار و موقعيت اين گروه به موفقيتهايی دست يافتهاند. اما در عين حال خاطر نشان میکنند که تاثير اين حملات آن بود که اين گروه در تلاش خود برای حضور هرچه بيشتر در بحثها و مذاکرات سياست خارجی، عزم راسختری داشته باشد. آنان نيز همانند «نايک» اين دستاندازهای اول کار را به عنوان بخشی از فرايند دستيابی به يک موقعيت يگانه و شکستن تمام پيشداوریهای قديمی، مغتنم میشمارند.
... باری اعلام برنامه خبرپراکنی بی اعتبار رادیو اسراییل، سخن ازحضور یکی از ایادی معلوم الحال رجوی، « حسن داعی الاسلام »! داد که مدتهاست به عادت معهود منافقی ودر تغییر زننده و محیرالعقول فوق 180 درجه یی، فرصت طلبانه از واژه ی « اسلام » در نام فامیلش فاکتور گرفته و تحت اسم « داعی»، ظاهر می شود ...
میترا یوسفی، سوئد، پنجم نوامبر 2009
در همان برهوت انسانیت به بیابان عراقی، شکنجه گاه و دامگه قتل مظلوم ترین زندانیان ایرانی به بیابان عراق تحت سلطه صدام حسین، به نامگذاری خودشان « قرارگاه اشرف » بود که همتای « علی بابا» برای چهل دزدش و خیل قربانیان، ربوده شدگان مغزشسته و هنوز کت بسته، ریسمان پوسیده می بافت و اشارتی هم به جنبیدن دُم مارمولک پس از هلاکت خزنده ی بی مقدار و مشئوم کرد تا شنوندگان آن روز، امروز برآنچه از پس مانده ی رجوی،« حسن داعی الاسلام» می بینند، لبخندی تلخ برانند. لبخند تلخ تمسخر برتلاش های مذبوحانه مدعی « مجاهد » بودن که روزی بر « داعیه» اش اصرارها می ورزید و درکمین « حکومت اسلامی»،آشکارترین جبهه گیری اش، حملات صاف و پوست کنده برعلیه « اسرائیل » بود و سخت برآن فخر می فروخت.
البته داستان استحاله های مصلحتی و پی درپی « مارمولک » مورد نظر برای ملت ایران و هرناظری از فرط تکرار، تازگی ندارد و نه حتی آویختن ملازمان شهریار بی تاج و تخت و آفتابه بدستان امام بی ملاء به دامان قدرت ها! اما هنوز جای گفتن دارد.
باری اعلام برنامه خبرپراکنی بی اعتبار رادیو اسراییل، سخن ازحضور یکی از ایادی معلوم الحال رجوی، « حسن داعی الاسلام »! داد که مدتهاست به عادت معهود منافقی ودر تغییر زننده و محیرالعقول فوق 180 درجه یی، فرصت طلبانه از واژه ی « اسلام » در نام فامیلش فاکتور گرفته و تحت اسم « داعی»، ظاهر می شود، به درو دیوار می زند و یا به قول رهبرش « می جنبد»! با آن چهره ی کریه و مشمئزکننده در قبال آنچه کرده اند و می کنند.
در حقیقت ملزم به حضور در گوشخراش« رادیو اسراییل » گشت تا عاقبت هولناک بریدن مرزها رابنمایاند و عقوبتی که شایسته ی آنست. یادآور فیلمی در رابطه با انقلاب الجزایرگردد که طی سال1980 میلادی در یکی از دانشگاه های آمریکا به مثابه فوق برنامه نمایش داده شد. متاسفانه عنوان فیلم و نام کارگردان درطوفانی از سالهای گمراهی و گمگشته گی در دایره ی مسدود رجوی، بخاطرم نمی آید. اما بخشی ازفیلم درباره جاسوسی بود که علیرغم مدتها خیانت به میهن مردمش، هنوز در پی دو دوزه بازی بود. محل اختفای آزادیخواهان و استقلال طلبان را فاش می کردو حریصانه و ریایی می کوشید پشت پرده بماند. اما به امر ارباب و بنا برمصلحت آنان، در وقت مقتضی ناگزیر به پوشیدن لباس نظامی فرانسوی و همراهی آشکار سرکوبگران گشت.
آری، برای خیانتکاران و جنایت پیشگان، تشبث آبروداری باقی نیست. از همین روست که به « داعی الاسلام » فرمان داده می شود در بساط و معرکه ی دشمنان ایران زمین، جست و خیزها کند مگر قدرت راه اندازان ایستگاه و رایان معلوم الحال اسراییلی را بنمایاند. وگرنه برای اسرائیل، کمینه شکی هم ازموقعیت پوچ و هیچ رجوی باقی نیست. لاجرم پرتاب کردن دُم مارمولک به صحنه، تنها نشانه ی قدرت نمایی نژادپرستان اشغالگر فلسطین است تا اشاره یی باشد در قدرت بخدمت گرفتن تعلیم دیدگان قرارگاه های فلسطینی!
بدون تردید سر مارمولک در هر سوراخی که هست، از آن همه ادعا تا به اینجا! فصلی ازعقوبت را می چشد!
در ضمن شایسته ی تعمیق و یادآوری است که علیرغم ادا و اطوار اسلامی منافقانه، به حیله ی گریز از انگ« مارکسیست - اسلا می »، در روابط درونی، قرآن خوانی نه تنها مرسوم نبود، حقیقتا ممنوع! قلعه دار دلایل مبرهن خود را داشت. مگر می شود سوره ی « تبت » را رویت کرد و چهره ی انزجار آور رجوی و زنش را با « ابی لهب زن او، همان بارکش هیمه » مجسم و همراه نیافت؟ که به تفسیر شیوا و معنی دل انگیز « آیت الله طالقانی»: گویند ابولهب خود آتش افروز بود و زنش هیمه بیار و فتنه انگیز!
« مالش و آنچه فراهم کرده، او را بی نیاز ( از او دفاع ) نکرد» ،« به همین زودی در آتشی درآید دارای زبانه »!
... مشخص است که تعدادی در قرارگاه نمی خواهند با مجاهدین باشند ولی چون هنوز دربها به حد کافی باز نشده و امکان مصاحبه تک به تک وجود نداشته نمی شود اینها را جدا کرد ولی تعداد این ها هم تقریبا مشخص است. چیزی که باقی می ماند چیزی حدود هزار نفر است که آن هم نهایتا تعطیل می شود ...
حضور نماینده و عضو سازمان مجاهدین خلق در بخش فارسی صدای آمریکا
بخش فارسی صدای آمریکا در برنامه میزگردی با شما حسن داعی با نام واقعی حسن داعی اسلام از اعضای سازمان مجاهدین خلق را روی آنتن برد. این برنامه که با موضوع آمریکا تخاصم یا سازش اجرا گردید، روابط ایران و غرب و مشخصا آمریکا را مورد بررسی، تجزیه و تحلیل قرار می داد. حسن داعی اسلام که با عنوان پژوهشگر در این برنامه دعوت شده بود از اعضای فعال سازمان تروریستی مجاهدین خلق در پروژه دیپلماسی مجاهدین است.
وی اکنون در حال اداره سایتی با عنوان در جستجوی حقیقت است که دیدگاه ها و نقطه نظرات سازمان مجاهدین را نمایندگی می کند. بخشی از وظایف تشکیلاتی داعی اسلام گفتگو با شبکه های تلویزیونی و همچنین نگارش مقالاتی در خصوص بحرانی کردن چالش های سیاسی میان ایران و آمریکا است. اظهارات داعی اسلام در این برنامه تماما در راستای دنبال کردن خط و خطوط سازمان مجاهدین خلق پیگیری می شد. نکته جالب نوع ادبیات خاص آقای داعی اسلام بود که یکسره ملهم از ادبیات هتاکانه و تحریف گرایانه مجاهدین بدون کمترین اعتراض از سوی مجری برنامه از صدای آمریکا پخش گردید.
سایت ایران گلوبال، نهم آوریل 2008:... ضمنا از آنجايی که مجاهدين همه چيزشان روی دروغ و دوز و کلک استوار است، اعتراض يکی از کار فرمايان خودشان در آمريکا ( تام کوبورن ) که عضو کنگره هم هست را به عنوان اعتراض کنگره معرفی کرده اند. بدبخت آن کسی که از مردم رانده شده است و آينده سياسی خودش را از نئوکان ها گدايی می کند ... ...
بهزاد علیشاهی، نهم ژانویه 2008:... فرقه مجاهدین بدلیل برملا شدن ماهیت ضد ایرانی و ضد انسانی اش مدتی است که سعی میکند از افرادی بدون وابستگی فرقه ای در ظاهر ، برای دفاع از سیاست های ضد ایرانی اش کمک بگیرد،افرادی همچون حسین داعی السلام ،علیرضا جعفرزاده ،اسماعیل یغمایی و .... این افراد مدام تکرار میکنند، با اینکه انتقاداتی به سازمان مجاهدین دارند اما باید آمریکا به ایران حمله کند و بلافاصله بمباران را شروع کند ......
رادیو فردا و رادیو آمریکا، بیست و هفتم سپتامبر 2007:... به گزارش آسوشيتدپرس، این شورا در عين حال، شواهدی قاطع در خصوص ادعاهای خود ارايه نکرد. در اين گزارش تاکيد شده که شورای مقاومت ملی از سوی ايالات متحده آمريکا و اتحاديه اروپا به عنوان سازمانی تروريستی معرفی شده است و تاکنون ترکيبی از گزارش های حقيقی و نادرست را به رسانه ها اعلام کرده است ... ...
یادداشت روز ـ سایت ایران قلم، شانزدهم سپتامبر 2007:... سرانجام سازمان مجاهدین خلق بعد از مدت ها سکوت، بطور تلویحی با چاپ عکس حسن داعی الاسلام از اعضای ارشد این فرقه بر نقش وی در راستای استراتژی جنگ طلبی و آتش افروزی اعتراف کرد. این در حالی است که تا کنون حسن داعی الاسلام برای خوشایند لابی های وابسته به گروههای جنگ طلب در آمریکا خود را حسن داعی معرفی می کرد و سایت های رسمی مجاهدین نیز از چاپ مقالات و نوشته های وی اجتناب می کردند. اما در روزهای اخیر سایت های اینترنتی مجاهدین مطالب و عکس حسن داعی الاسلام را با همین نام به شکل زیر منتشر کرده اند......
سوسن نوروزی، نهم سپتامبر 2007:... اين حركات كه برگرفته از انقلاب ايدئولوژيكي رجوي هاست هرگز نخواهد توانست ذهنيت جامعه را نسبت به منتقدين و جداشدگان تغيير دهد اما ميتواند نشاني ديگراز درماندگي اين رهبريت و وابستگان آنها باشد... ...
ايران ديدبان، هشتم سپتامبر 2007:... عليرضا جعفرزاده عضو و سخنگوي گروه تروريستي مجاهدين، اظهارات اخير آقاي البرادعي را امتيازهاي غيرموجه آژانس به ايران توصيف و تأكيد كرده است كه در توافق مشترك آژانس و رژيم ايران, هيچ صحبتي دربارة شماري از تأسيسات اتمي كه توسط مجاهدين افشا شده به ميان نيامده است ......
شبنم سهندی، خبرنامه گویا، بیست و ششم اوت 2007:...«صدای آمریکا» در نظر داشت که در روز 7 جولای بار دیگر برنامهای با حضور داعی الاسلام پخش کند. وکیل «نایاک» با ارسال نامهای در تاریخ 5 جولای، این اقدام را «نشانه آشکار و متقاعد کننده خباثت و بی توجهی به حقیقت» نامید و این موسسه را از اقدامات قانونی و حقوقی خود مطلع ساخت. فردای آن روز، موسسه «صدای آمریکا» از تصمیم خود مبنی بر لغو پخش این برنامه خبر داد......
سوسن نوروزی , بیست و چهارم اوت 2007:...همانطور كه انتظار ميرفت حسن داعي الاسلام ، نه كه نام برازنده وي ، حسن داعي الجنگ مي باشد هدفش از شركت در برنامه تلويزيوني VOA تاييد برنامه هاي جنگ طلبانه فرقه رجوي بود. او سالهاست هزينه پژوهشگريش را در وارونه پيمودن مسير حقوق مسلم ايرانيان از سيا دريافت مي دارد و درسالهاي اخير نيز با بالارفتن هزينه هايش همانطوريكه آشكار شده بدليل سيري ناپذيري اش از ماديات دنيوي ، در كنار مستمري دريافتي از سيا ، بر سر سفره سرمايه غارت شده ملت رنجديده عراق نيز به همنشيني مريم رجوي رفته و به تقسيم غنايم آن رنجديدگان پرداخته است او در جلسه گفتگوي تلويزيوني خود با VOA از اقرار به فرقه اي بودن خود ، سخت طفره رفت......