فرقه تروریستی رجوی ومرده خوری وجنازه دزدی وسو استفاده از قتل ندا صالحی آقا سلطان
قتل ندا صالحی درجریان اعتراضات ناشی از نتیجه انتخابات بوسیله تروریست ها درتهران موجی ازتاثروتاسف جهانی را دربر داشت _ ملیونها ایرانی با اشک واندوه ضمن محکوم نمودن این جنایت خواهان تحت پیگرد قرارگرفتن آمران وعاملان این عمل ضدانسانی گردیدند .
واما قتل ندا_ باعث شد فرقه جنایتکار وتروریستی رجوی که مورد تنفر وانزجار وبیزاری عموم ایرانیان قرار دارد از لاک خود بیرون خزد تا شاید بتواند از این فرصت استفاده کرده وچنین رخدادی را که هیچ گونه ربطی به این گروه منفور نداردرا مورد دستبرد وسو استفاده قرار دهد .
اشک تمساح مریم قجرجنایتکار درقتل ندا صالحی وپهن کردن مراسم مرده دزدی وجنازه خواهی درپایگاه تروریستی این فرقه درپاریس سو استفاده رذیلانه ای بود که درجوامع مجازی وحقیقی ایرانیان به شدت محکوم ومورد شماتت قرار گرفت .
مریم قجرجنایتکار درحالی سعی به مصادره مرگ تاسف باراین دخترجوان ایرانی می نماید که خود دستش به خون ده ها نفراز اعضای معترض خود آلوده است .
ندا صالحی آقاسلطان دختر جوانی که درحاشیه اعتراضات به نتیجه انتخابات بوسیله گلوله تروریست ها به قتل رسید ( سال 1388)
آلان محمدی و مرجان اکبری دو تن از جوانانی هستند که پس از آگاهی از جنایات ودغل کاری های این فرقه تلاش نمودند که از مناسبات جنایتکارانه این گروه خارج گردیده و پایگاه تروریستی این فرقه را به قصد رسیدن به دنیای آزاد ترک نمایند .
آلان محمدی درسال 1382 قصد خود را مبنی برتقاضای خروج از این تشکیلات تروریستی عیان نمود _ از آنجاکه طبق قوانین حاکم برمناسبات این فرقه تروریستی خروج افراد بویژه زنان _ممنوع می باشد لذا شکنجه گران وبازجویان این گروه تروریستی سعی نمودند با فشارهای روانی ایشان را از تصمیم خود منصرف نمایند _ شکنجه وزندان انفرادی ازدیگر راه هایی بودند که برای انصراف آلان بکار گرفته شدند _ ولی آلان زیربار نرفت وبردرخواست خود اصرار ورزید _ جلادان فرقه که تلاش های خود رابی نتیجه دیدند نتیجه را به سران فرقه گزارش نمودند که درنتیجه آن دستورقتل آلان محمدی توسط مریم رجوی صادر گردید _
آلان محمدی دخترجوانی که به علت تقاضای خروج از مناسبات فرقه رجوی درسال 1585 پس از تحمل شکنجه وزندان توسط تیم ترور به قتل رسید
آلان محمدی سرانجام با یک صحنه سازی رذیلانه توسط تیم ترور فرقه دراسارتگاه اشرف مورد اصابت گلوله قرارگرفته وبه قتل رسید .
مرجان اکبری _ یکی دیگر از جوانان معترض به مناسبات فرقه رجوی درسال 1385 تقاضای خروج خود را علنی کرد _ سران فرقه سعی نمودند با دغل کاری وفریب اورا از تصمیم خود منصرف نمایند ولی مرجان نیز همانند آلان برتصمیم خود پای فشرد که درنتیجه این دخترنوجوان معترض توسط سران فرقه ازجمله مریم قاجار به مرگ محکوم گردید _ مرجان را ابتدا درزندان های پایگاه مورد شکنجه قرار داده وسرانجام با افزودن مواد سمی به غذای او به زندگی اش پایان دادند .
مرجان اکبری وآلان محمدی تنها دونمونه از صدها مورد شکنجه وآزارجسمی معترضان به تشکیلات این فرقه به حساب می آیند _ که با یستی با توجه به مدارک ومستندات و شواهد دردست دردادگاه رسیدگی به پرونده نزدیک به سی سال جنایت سازمان یافته این گروه تروریستی مورد بررسی قرار گیرند .
درانتها سخنی دارم برای مریم عضدانلو قاجار.
مریم ملیجک _ جنازه دزدی _ مرده خواری _ وسو استفاده از مبارزات مدنی مردم ایران ممنوع
مریم ریگی وعبد المالک رجوی درکنار هم ـ دوتروریست وهمکار ـ مریم ریگی قاجار تروریست..
تو ودیگرسرکردگان فرقه دست هایتان تا بازو به خون ده ها هزار ایرانی طی سالهای 60/82 آلوده است وبنابراین خفه شوید وشکرخواری زیاد نکنید _ عموم مردم ایران چشم براهند که شما جانیان خائن را دردادگاه های ضدتروریستی و پشت میله های زندان ببینند _ بنابراین شک نکنید دست قانون در آینده نزدیک یقه چرک شما خائنین به مبارزات مدنی مردم ایران را خواهد گرفت .
بنابراین بجای سواستفاده از قتل ندا صالحی به فکرپاسخگویی به قتل آلان محمدی ومرجان اکبری باشید که درزمره بخش کوچکی از جنایات سازمان یافته سی سال اخیر گروه تروریستی شما محسوب می گردد.
به امید فروپاشی هرچه زودتر اسارتگاه اشرف وآزادی چندصد زن اسیر از چنگال خونبارفرقه تروریستی رجوی ......
سحرنزدیک است ..
الف .مینو سپهر کنکاشگر وتلاشگرحقوق بشر وزنان 2009/07/02
قلعه اورسورواز در فرانسه که اکنون به قول مسئولین سازمان مجاهدین “خط مقدم مبارزه”بخوانید “خط مقدم توطئه” نامیده میشود , با توجه به شرایط اخیر ورویدادهای پس از انتخابات تلاشهای مذبوحانه ای را پیش گرفته است ؛ طی تحلیل کودکانه ای مسئولین این فرقه در اورسوراز اعلام کرده اند که اصلاح طلبان توان ادامه پیگیری خواست مردم را ندارند و توقع و خواست مردم بالاتر از ظرفیت آنهاست چون آنها از خود رژیم هستند ؛ پس ناچار کناره گیری کرده و رهبری مبارزه به دست نیروی انقلابی حاضر در صحنه خواهد افتاد که مجاهدین باشند این مسئول سازمان با شور و شوق ابلهانه ای گفته است لازم نیست این تحلیل بیرونی شود و آن را به رنگهای پرچم ایران تشبیه کرده که مبارزه از سبز شروع میشود اما به خون کشیده شده و به قرمز خاتمه خواهد یافت . این گروه برای به خون کشیدن اعتراضات مردم اقدامات گسترده ای را شروع کرده است و یکی از اقداماتی که من درجریانش قرار گرفتم ایجاد یک اتاق عملیات و گشودن خطهای به قول خودشان سرخ است . ریل کار آنها این است که با بکارگیری خطوط تلفن اینترنتی و گرفتن شماره های این سرویس دهنده ها که معمولا شماره هرکشوری را در هرجا میتوان از آنها گرفت یک اتاق عملیات در اور راه اندازی کرده اند که با شماره کشورهای مختلف اروپایی به شماره های اتفاقی در ایران زنگ میزنند ،تعداد تماس بیلان کار هر مسئول خط محسوب میشود و ۹ کامپیوتر با سه شیفت یعنی بیست و هفت خط و بیست و هفت مسئول خط مشغول به کار است . سناریوی تماس این است که مسئولین خط ابتدا خود را از مجاهدین معرفی نکرده و بعنوان خبرنگار یا ایرانی نگران خانواده و محملهای دیگر تماس میگیرند ؛ تاکنون آنها بعنوان خبرنگار رادیو زمانه و نیز مسئول سایت بالاترین و نیز بی بی سی و صدای آمریکا و نیز خانواده هایی که نگران پدرومادر هستند تماس گرفته اند . در ابتدا جویای خبر و نیز عکس و فیلم میشوند ,در تماس برای مخاطب مسائلی را مطرح میکنند که جاذبه داشته باشد مثلا اینکه الان بهترین فرصت برای اعلام پناهندگی درکشورهای اروپایی است و یا اینکه پیشنهاد خرید اخبار و کار بصورت حرفه ای و دریافت کارت خبرنگاری بین المللی و دادن هزینه سفر برای ملاقات و در اختیار قرار دادن امکانات لازم ؛در مرحله بعد با بکار برد ن جملات خشونت بار مثل اینکه کاش تظاهرکنندگان سلاح داشتندکه حق نیروی انتظامی را کف دستشان میگذاشتند سعی میکنند که مخاطب را چک کنندتا بفهمند چقدرمیتواند به سازمان نزدیک باشد ؛ مخاطبین گروه “ب” که لحن خشونت باری دارند یک مرحله نزدیک تر شده و به آنها گفته میشود که ازطرف مجاهدین با آنها تماس گرفته اند و ترتیب تماسهای با کد و رمز و مخفی تری با آنها گذاشته میشود که مسئولیتش با قسمت دیگری در اورسواز است .خوشبختانه شعور و درک جوانان ایرانی تاکنون این شیوه های مجاهدین را با شکست مواجه کرده بطوری که تب و تاب این بازی زشت نیز در اورسواز در حال خوابیدن است و التهاب روزهای اول و گزارش گیری های ساعتی و تابلوی تعداد تماسها کاملا کنار گذاشته شده است .
لازم به ذکر است که در نشستی که در اورسواز برگزار شد و درخواست شدکه همه راهها و شیوه های تماس با مردم ایران و تشویق آنها به خشونت را مطرح کرده و پیشنهاد بدهند با پیشنهاد ایجاد صفحات شخصی در اینترنت وسایتهایی مثل فیس بوک و تویتر به شدت مخالفت شدو مسئول نشست اظهارداشت بخش کامپیوتر سازما ن اگر صلاح بداند خودش هرکاری لازم بود میکند .امیدوارم با اطلاع رسانی حول اقدامات این سازمان مانع به خون کشیده شدن اعتراض ها شویم . و توطئه های سازمانی را که حیات و بقای خودش را درخون جوانان و مردم ایران میبیند خنثی کنیم
... پرونده فرقه مجاهدین خلق نزد مردم ایران سیاه تر از آن است که نیازی به کمک شما داشته باشد. شما اگر بلدید کسی را نجات بدهید یا راه حلی پیدا کنید، برای رهبر خودتان یک جایی پیدا کنید که بتواند به زندگی اش ادامه دهد. مردم ایران فراموش نکرده اند که شما و گروه تان سه سال با سوء استفاده از عواطف نوجوانان ایرانی آنها را به ترور واداشتید و در مقابل گلوله تنها گذاشتید ...
مریم رجوی رئیس فرقه تروریستی مجاهدین خلق طی پیامی برای مردم ایران اعلام کرد که طرفدار ابطال انتخابات و برگزاری انتخابات آزاد زیر نظر سازمان ملل است. این در حالی اعلام شده است که دولت احمدی نژاد با استفاده از بازیهای نمایشی سعی دارد چنان نشان بدهد که گویا دست گروههایی مثل مجاهدین خلق در جنبش سبز مردم ایران دیده می شود و با استفاده از همین اتهام فرزندان بیگناه مردم را زیر فشار و شکنجه گذاشته است.
خانم رجوی! پرونده فرقه مجاهدین خلق نزد مردم ایران سیاه تر از آن است که نیازی به کمک شما داشته باشد. شما اگر بلدید کسی را نجات بدهید یا راه حلی پیدا کنید، برای رهبر خودتان یک جایی پیدا کنید که بتواند به زندگی اش ادامه دهد. مردم ایران فراموش نکرده اند که شما و گروه تان سه سال با سوء استفاده از عواطف نوجوانان ایرانی آنها را به ترور واداشتید و در مقابل گلوله تنها گذاشتید. مردم ایران فراموش نکردند که شما و مسعود رجوی در خرداد 60 با یک اشتباه محاسباتی هزاران جوان را به کشتن دادید و در سخت ترین روزهای زندگی این ملت و در روزهایی که مردم توسط حکومت عراق کشته می شدند، در کنار دشمنان ملت قرار گرفتید و هزاران ایرانی کرد و فارس را در جنگ کشتید.
مردم ایران شما را قاتل جوانان ایرانی می دانند، شما بسیاری از جوانان بیگناه را اشتباها ترور کردید و افرادی را صرفا به دلیل اینکه شبیه شما فکر نمی کردند یا شبیه افرادی دیگر بودند کشتید. شما اعضای تسویه شده تان را در شرایطی که می دانستید که احتمال مرگ آنان بالای نود درصد است به جنگ در مقابل مردم ایران فرستادید و صدها نفر قربانی تسویه حساب های درون گروهی شما شدند، فقط بخاطر اینکه خداوندی و ولایت و هاله قدسی مسعود رجوی را انکار کرده بودند.
خانم رجوی! مردم ما نیک می دانند که شما و فرقه شما هیچ فرقی با احمدی نژاد ندارید. ولایتی که شما برای رجوی قائلید بسیار دیکتاتورمنشانه تر از ولایت فقیه موجود است و شیوه برخوردتان با مخالفان هزار بار بدتر از همین حکومت جمهوری اسلامی است. شما حتی برای دختران عضو تشکیلات تان همان آزادی موجود در خیابان های ایران را هم نمی دهید. شما از چه چیز دفاع می کنید؟ از آزادی ای که به آن اعتقاد ندارید؟ از دموکراسی که بویی از آن نبردید؟ از آزادی حجاب برای زنان که اگر زنی از اعضای تشکیلات تان کوچکترین شکی به این بکند، به بدترین مجازات ها محکومش می کنید؟ از انتخاباتی دفاع می کنید که به آن هیچ اعتقادی ندارید؟ چه کسی دیده است که شما جز با زبان تانک و گلوله و نارنجک حرف بزنید؟ به همین دلیل به عنوان یک روشنفکر ایرانی از شما می خواهم ساکت باشید و در امور داخلی ایران دخالت نکنید.
خانم رجوی! اگر احمدی نژاد بخاطر بلاهتش فکر می کند هاله نور دیده است، مسعود رجوی بیست سال است که با هاله تقدس زندگی می کند. اگر احمدی نژاد آبروی ایران را برده است، شما که با ملت ایران و در کنار دشمنان ایران جنگیدید. اگر حکومت ایران از زور در مقابل ملت و مخالفان استفاده می کند، شما اعضای تشکیلات خودتان را هم شکنجه کردید و کشتید. شما اگر هزار بار بدتر از دولت ننگین نهم و حکومت زورگوی جمهوری اسلامی نباشید، در بهترین حالت چیزی هستید مثل همان. مردم ایران و روشنفکران و آزادیخواهان ایران سالهاست جز رنج و فلاکت از سوی شما هیچ ندیده اند، لطفا در مسائل این مردم دخالت نکنید.
جنبش سبز مدنی ایران در جستجوی ابطال انتخابات و برگزاری انتخاباتی درست در کشور است. این موضوعات هیچ ربطی به شما و فرقه تان ندارد. شما اصلا نمی دانید مردم ایران کیستند و به چه گونه اند. رهبر شما و شخص شما در چهل سال گذشته یا در زندان بودید یا در خانه تیمی و یا در پادگان های نظامی عراق، شما اصلا نمی دانید مردم عادی ایران که امروز در خیابان هستند از چه جنسی هستند و حرف حساب شان چیست، در موضوعی که نمی دانید چیست دخالت نکنید. شما که قرار بود در زمان بوش ارتش او برای حمله به ایران باشید، حق ندارید خود را مدافع مردم ایران نشان دهید. بس کنید که مردم ایران از شما و گروه تان بیش از دولت موجود متنفر است.
... این گروه انگار هنوز نفهمیده که مردم ایران برای همیشه از شیوه های خشونت آمیز و حتی گفتار خشونت آمیز وداع کرده اند و در مقاومت بزرگی که برای جنبش دموکراسی خواهی به راه انداخته اند، همه ترفندهای رژیم برای کشاندن ملت به دام خشونت و یا چسباندن جنبش مردم به قدرت های خارجی را یکی پس از دیگری باطل می کنند و اتفاقا رمز گسترش جنبش دموکراسی خواهی ایران نیز در همین رویگردانی جامعه از خشونت و رسیدن مردم به این درک است ...
آنچه در ایران می گذرد، از یکسو نشانه آگاهی و شعور ملتی است که برای آزادی خود تلاش می کند و از سوی دیگر نشانه سبعیت و درنده خویی مشتی قدرت پرست بی وطن و بی وجدان است که برای حفظ قدرت از هیچ دروغ، تهمت و جنایتی در حق این ملت فروگذار نمی کند. و دنیائی نیز نظاره گر ایران است. ملت را تحسین می کند و به دیده تحقیر به کودتاچیان می نگرد. در این کشمکش سرنوشت ساز که مردم ایران به رغم سرکوب وحشیانه، همه روزه برای گشودن دریچه ای به سوی آزادی به خیابانها و کوچه ها می ریزند و درتاریکی های شب از پشت بام ها و کوچه ها فریاد آزادیخواهانه برمی آورند چه شرم آور است که هنوز کسانی در نقش اپوزیسیون نظام حاکم به جای آن که به منافع و مصالح این ملت به جان آمده بیندیشند، همه حواسشان در این است که چگونه به هزینه مردم برای خود طلب فرصت و قدرت کنند.
درست فهمیدید مقصودم"مجاهدین خلق" است که نخست مردم را به تحریم انتخابات فراخواندند و پس از آن که دانستند بیش از ۴۰ میلیون مردم در جستجوی راهی به سوی آزادی به صندوق های رای هجوم برده اند تا شاید از این فرصت دری به روی آرزوهای خود بگشایند، مدعی شدند که شرکت مردم در انتخابات دروغ است، تبلیغ رژیم است و همسر مسعود رجوی که او هم در قدرت پرستی دست کمی از قدرت پرستان حاکم ندارد و خود را رئیس جمهور مقاومت می نامد مدعی شد که اساسا ملت ایران در انتخابات شرکت نکردند و در یکی از تلویزیون های فرانسوی ضمن تکرار این ادعاها از نیکلا سرکوزی خواستار حمایت از "مقاومت مردم ایران" شد!
اما حوادث ایران بویژه هجوم میلیونها ایرانی در راهپیمائی های تهران و شهرهای بزرگ که می گفتند رای من کجاست و یا موسوی موسوی رای مرا پس بگیر و همبستگی بی سابقه صدهها هزار ایرانی در پنج قاره جهان که همه روزه همراه مردم ایران فریاد حق طلبانه برمی کشند، باردیگر به این عشاق دل خسته قدرت که دیگر سالیان درازی است ایران بویژه نسل جوان کشور را نمی شناسند نشان داد که تحلیل ها و تفسیرهای آنان از حوادث ایران، هیچ ربطی به واقعیات ایران ندارد.
این گروه انگار هنوز نفهمیده که مردم ایران برای همیشه از شیوه های خشونت آمیز و حتی گفتار خشونت آمیز وداع کرده اند و در مقاومت بزرگی که برای جنبش دموکراسی خواهی به راه انداخته اند، همه ترفندهای رژیم برای کشاندن ملت به دام خشونت و یا چسباندن جنبش مردم به قدرت های خارجی را یکی پس از دیگری باطل می کنند و اتفاقا رمز گسترش جنبش دموکراسی خواهی ایران نیز در همین رویگردانی جامعه از خشونت و رسیدن مردم به این درک است که مبارزه عدم خشونت ضامن پیروزی آنان به آزادی و عدالت است. و همین پایداری و پافشاری ملی در گسترش جنبش عدم خشونت است که اربابان خشونت را در نظام حاکم ایران به وحشت انداخته است. چرا که حاکمان ایران می دانند اگرمردم برعدم خشونت پای فشارند و شعار "برادر ارتشی چرا برادر کشی" را سردهند آن وقت معلوم نیست بتوانند توجیهی برای ادامه آدم کشی و همراه کردن سربازان با خود پیدا کنند. و درست در همین جا است که این "خواهران" و "برادران" مجاهد همچون معجزه ای الهی به کمک جباران حاکم بر ایران می آیند.
سخنگویان رژیم از آغاز گسترش جنبش ملی آزادیخواهی مدام و با دروغهای شاخدارکوشیده اند این جنبش را به خشونت و اقدامات مسلحانه متهم کنند. ماموران نظام پمپ بنزین آتش زده اند، شیشه ها و درهای خانه و مغازه های مردم را شکسته اند و این همه را به جنبش مسالمت جویانه ملی نسبت داده اند تا بهانه ای برای سرکوب پیدا کنند. رژیم دروغ گوی ایران و رسانه های رسمی آن در کمال وقاحت می کوشند مجاهدین خلق را به اعتراضاتی که هیچ ربطی و هیچ رابطه ای با آنان ندارد بچسبانند و مجاهدین خلق نیز به شیوه همیشگی خود با اصرار شگفت انگیزی این ادعاها را به خود گرفته اند. و این همه نشان می دهد که چگونه خشونت گرایان حاکم برای توجیه رفتار خود علیه جنبش دموکراسی خواهی و به خون کشاندن آن به این مبلغان خشونت که هیچ پایگاهی در میان مردم بویژه نسل جوان ایران ندارند نیازمندند.وقتی به سرنوشت معصومانه و غمبار ندا و نداها که در طلب آزادی جان می دهند اما از راه مسالمت آمیز پای بیرون نمی گذارند می اندیشم خونم از این همه ناراستی و نامردمی به جوش می آید.
دیروز در آرزوی قدرت، با صدام حسین عقد اخوت بستند، پس از او کوشیدند با حکومتی که صدام را نابود کرد در پی مقاصد خود همراهی کنند و امروز نیز با چسباندن خود به جنبش دموکراسی خواهی مسالمت جویانه ملت دست به اقدام زشت دیگری می زنند و اینها همه ناشی از عشق کور به قدرت است.اگر خامنه ای و احمدی نژاد رای مردم را دزدیدند، حالا این گروه هم می کوشد در حد توان خود به
اعتبار جنبش مردم دستبرد بزند. ایرانیان که در خارج از کشور همه روزه در همراهی با اعتراضات داخل ایران به گردهمائی و تظاهرات دست می زنند، باید مواظب این دستبردها باشند.
اول تیرماه ٨٨ علی کشتگر
--------
(مسعود رجوی و ولینعمت اعدام شده اش صدام حسین)
(رهبران فرقه تروریستی رجوی در حال تهدید اسرای بازداشتگاه اشرف)