لابی اسراییل، نومحافظهکاران و جامعهی ایرانیان آمریکا
(در باب حسن داعی الالسلام سر چماقدار فرقه رجوی در امریکا)
.
... به عنوان مثال، در فوریه سال ۲۰۰۸، وقتی که سازمان «عفو بینالملل» - و نه «نایک» - برنامهای را به منظور ایجاد ارتباط بهتر با جامعهی ایرانی در شهر لس آنجلس تدارک دید و از تریتا پارسی به عنوان سخنران اصلی در آن برنامه دعوت کرد، گروهی اندک با شلوغ کردن در هنگام سخنرانی وی مجلس را به هم ریختند.یکی از رهبران این گروه حسن داعیالاسلام بود که در حال حاضر «نایک» و تریتا پارسی از او به دلیل افترا و دروغ بستن به دادگاه شکایت بردهاند ...
محمد سهیمی، شورای ملی ایرانیان امریکا،واشنگتن دی سی، دوم دسامبر 2009
http://www.niacouncil.org/index.php?option=com
_content&task=view&id=1562&Itemid=2




از ژوئن سال ۲۰۰۵ یعنی زمانی که محمود احمدینژاد رئیس جمهور ایران شد، طرفداران اسراییل و نومحافظهکاران در آمریکا در تلاش برای تحریک کردن آمریکا و جوامع بینالمللی برای جنگ و یا تحریمهای اقتصادی سنگین بر علیه ایران بودهاند. این گروهها تلاشهای متعدّدی را برای اهداف خود در پیش گرفته که از جمله آنها بزرگ کردن و دروغ گفتن در مورد برنامهٔ انرژی هستهٔ ایران، انتشار مقالات ضد ایران در روزنامههای معتبر آمریکا و پیگیری اعمال تحریمهای اقتصادی بر علیه ایران در کنگره آمریکا بوده است. این گروه همچنین از شبکههای اینترنتی بهره برده است. هر یک از وبسایتهای پرطرفدار ایرانی (همچون Iranian.com) دارای بلاگرهای هستند که بسیاری از آنها قویاً جنگ با ایران و یا تحریمهای اقتصادی سنگین بر علیه ایران را تبلیغ کرده و منافع اسراییل را پشتیبانی میکنند.
متاسفانه وقایع اخیر در ایران و انتخاب مجدد محمود احمدینژاد با تقلب کمکی به جوامع ضدجنگ در آمریکا و اروپا نکرده است. اعتراضات اخیر در ایران علیه تقلب انتخاباتی و کشته شدن ۷۲ نفر در این درگیریها همدردی دنیا را به جنبش دموکراسی خواهی ایران برانگیخت. لابی اسراییل و نومحافظهکاران از این مسائل سوءاستفاده کرده و میکوشند با برانگیختن خشم جامعهی ایرانی، اندیشهی جنگ و تحریمهای اقتصادی سنگین را بر علیه ایران، هرچند که این اندیشه و قصد ایشان مخالف دیدگاه رهبران جنبش دموکراسیخواهی ایران باشد، دامن بزنند.
لابی اسراییل و نومحافظهکاران آمریکایی از سوی دو گروه ایرانی در تبعید در ترویج دیدگاههای خود برای جنگ با ایران و یا وضع تحریمهای اقتصادی سنگین مورد پشتیبانی قرار میگیرد: «سلطنتطلبان» و هواخواهان «مجاهدین خلق» که از سوی وزارت خارجه آمریکا به عنوانه یک گروه تروریستی نامشان به ثبت رسیده است. «سلطنتطلبان» بازماندگانی از گذشته ایران به شمار میآیند که بسیار همانند جامعهی کوباییهای آمریکا در فلوریدا هستند و یا میتوان آنها را به طرفداران سزار روسیه در اروپا بهد از اکتبر سال ۱۹۱۷ تشبیه کرد، آنان همچنان در خیالپردازی خود که شاید یک روز بر سر قدرت به ایران برگردند به سر میبرند؛ اما دارای پایههای حمایت مردمی در ایران نیستند.
در سال ۱۹۷۰، من به عنوانه یک دانشجو از هواخواهان «مجاهدین خلق» بودم به این دلیل که این گروه با رژیم شاه مبارزه میکرد، و از آن سال تا به امروز وضعیت این سازمان را دنبال کردهام. سازمان مجاهدین خلق تا سال ۱۹۷۹ طرفداران بسیاری در ایران داشت اما در سال ۱۹۸۱ این پشتیبانی خود را از دست داد چرا که این سازمان کارزاری تروریستی را آغاز کرد و بسیاری از عناصر میانرو دولت ایران را ترور کرد و با این کار عناصر ارتجاعی به قدرت رسیدند، همانهای که بعدها بسیاری از اعضای سازمان مجاهدین خلق را اعدام کردند.
سازمان مجاهدین خلق بعد از آن مجبور به تبعید شد و تشکیلات خود را به عراق که در آن زمان به جنگ با ایران مشغول بود نقل مکان داد. مجاهدین خلق شروع به همکاری با صدام حسین در جنگ با نظامیان ایران کرد. عملیات تروریستی این سازمان و همچنین همکاری این سازمان با صدام حسین دشمن شماره یک ایران در آن زمان موجب شد که این سازمان کاملا پشتیبانان خود را در ایران از دست بدهد. اکنون این نیرو گروهی بیرمق به شمار میآید.
به دلیل آنکه آمریکا سازمان مجاهدین خلق را تروریست میداند، «شورای ملی مقاومت» بازوی سیاسی این سازمان اهداف سیاسی این سازمان را در آمریکا پیگیری میکند. یکی از اهداف اساسی این سازمان این است که ایرانیان در تبعید را به عنوانه حامیان سازمان مجاهدین خلق و سیاستهایش در به کارگیری تحریمهای سنگین علیه ایران جلوه دهد. اما این امر با اصل واقعیت بسیار فرق دارد.
جامعهی میلیونی ایرانیان آمریکای گروه بسیار تحصیلکرده و متخصصاند که اقشاری چون پزشکان، وکلا، دانشمندان، استادان دانشگاهها و بازرگانان و صاحبان شرکتهای موفق را در برمیگیرد. از نظر سیاسی این جامعه به دو دسته تقسیم میشود. یک دسته، که گروه بزرگتر و اکثریت این جامعه بهشمار میآید مخالف جنگ و تحریمهای سنگین علیه ایران است، ولی این گروه به دلیل عدم دسترسی به وسایل ارتباط جمعی، صدایشان برای مدتهای طولانی شنیده نشد. در اصل در سکوت به سر میبرد.
گروه دوم - که بسیار اندک هستند ولی به انواع وسایل ارتباط جمعی و رسانهها دسترسی دارد- همانا طرفداران سلطنت و مجاهدین خلق به شمار میآیند. این گروه که از قدرت مالی بیشمار برخوردار است و مورد حمایت یهودیان ایرانی ثروتمند میباشد که از نظام سلطنتی پشتیبانی میکنند، طرفدار دوآتشهی رضا پهلوی، پسر شاه سابق ایران به شمار میآید که لقب افتخاری سلطنت را با خود حمل میکند.
این گروه بخش عمدهی رسانههای گروهی - مانند رادیو و تلویزیونهای ماهوارهای – که به منظور پخش برنامه در ایران ساخته شدهاند در کنترل خود دارد. این گروه همچنین از طرفداران پرشور جرج بوش بوده و مخالف هرگونه روابط دوستانه مستقیم یا غیرمستقیم آمریکا با ایران است و نیز از حرکتهای نظامی و تحریمهای سنگین علیه ایران پشتیبانی میکند. خود رضا پهلوی بارها از آنچه خود «تحریمهای گزینشی» علیه ایران نامیده دفاع کرده است.
ولی گروه دوم سرانجام وقتی که «شورای ملی ایرانیان آمریکا» (نایک) در سال ۲۰۰۲ تشکیل شد، صدای خود را یافت. با هدایت دکتر تریتا پارسی، سخندان شیوا، جذاب و آگاه این سازمان، «شورای ملی ایرانیان آمریکا» به تدریج به صدای رسای میانهروی سیاسی و هواداران دیپلماسی در برخورد با ایران به جای هواداری از جنگ و تحریمهای سنگین تبدیل گردید. همچنین، « نایک» سرکوب خشونتآمیز تظاهرکنندگان را پس از انتخابات ۲۲ خرداد ریاست جمهوری در ایران به شدت محکوم کرده است. ظهور «شورای ملی ایرانیان آمریکا» (نایک) به عنوانه صدای میانهرو منطق طبیعتاّ طرفداران اسراییل و نومحافظهکاران از جمله طرفداران آنان را در میان جامعهی ایرانی که همان سلطنتطلبها و مجاهدین خلق باشند نگران کرده است. بنابر این چنین کمپین سازمانیافتهای علیه «نایک» به راه افتاد.
نخست، سلطنتطلبهای که رادیو و تلویزیونها را کنترل میکردند شروع به حملههای شدید به «شورای ملی ایرانیان آمریکا» (نایک) کردند. این حملهها از سه ساله پیش آغاز شد، به طوری که حتی سخنرانیهای عمومی تریتا پارسی را مختل میکردند. به عنوان مثال، در فوریه سال ۲۰۰۸، وقتی که سازمان «عفو بینالملل» - و نه «نایک» - برنامهای را به منظور ایجاد ارتباط بهتر با جامعهی ایرانی در شهر لس آنجلس تدارک دید و از تریتا پارسی به عنوان سخنران اصلی در آن برنامه دعوت کرد، گروهی اندک با شلوغ کردن در هنگام سخنرانی وی مجلس را به هم ریختند.
چه کسی این گروه را رهبری میکرد؟ یکی از رهبران این گروه حسن داعیالاسلام بود که در حال حاضر «نایک» و تریتا پارسی از او به دلیل افترا و دروغ بستن به دادگاه شکایت بردهاند؛ و یک همدست دیگر که در حال حاضر مجبور هستم به عنوانه «پ. م.» از او نام ببرم و فعلا اسم وی را محرمانه نگاه دارم. داعیالاسلام روابط نزدیکی با سازمان مجاهدین خلق دارد. خواهر و بردار او از اعضای مجاهدین خلق هستند. وی و «پ. م.» با همکاری هم مقالات بسیاری در اینترنت انتشار دادهاند که حمله به دیدگاه و اشخاصی است که مخالف جنگ و تحریم علیه ایران هستند.
در سال ۲۰۰۷، من در برنامهی تلویزیونی صدای آمریکا که در ایران هم پخش میشد با داعیالاسلام بحث و گفتوگو داشتم. در طول این برنامه او هر کسی را که طرفدار روابط مسالمتآمیز سیاسی با ایران بود محکوم کرد. وقتی که برنامه به پایان رسید و ما محل را ترک کردیم من متوجه شدم که او همراه خود یک محافظ شخصی دارد. در جامعهی ایرانی این مساله کاملا روشن است که فقط افراد مهم یک سازمان مثل سلطنتطلبان تا مجاهدین خلق از محافظان شخصی بر خوردارند.
«پ. م.» که در گذشته کمونیست بوده است در حال حاضر رهبریت سازمانی را به عهده دارد که تظاهر به طرفداری از حقوق بشر میکند ولی هدف اصلیش فعالیت بر علیه هر کس و هر سازمانی است که مخالف جنگ و تحریم علیه ایران است. این سازمان در نهایت فقط یک وب سایت با یک نشانی صندوق پستی است. برای سالها، «پ. م» همکاری کاری نزدیک با «کنت. ر. تیممرمن»، مردی که تخصص اصلیاش بر ضد ایران است داشته است.
دانیال لوبن به تازگی گزارش داد که داعیالاسلام در ایمیلی به تیمرمن نوشته است که او تریتا پارسی را ضعیفترین رابط شبکهی ایرانیان میداند و اینکه از بین بردن پارسی میتواند آغازی برای از میان بردن تمامی این شبکه که
«پ. م» و وی از آن با عنوان لابیگرهای جمهوری اسلامی یاد کردهاند باشد. من بر باورم که «پ. م.»، داعیالاسلام را با تیمرمن آشنا کرده است.
داعیالاسلام از ساله ۲۰۰۷ شروع به گذاشتن مقالات خود در اینترنت کرد. این مقالات بهفرض قرار بود تحلیل نوشتهها و مقالات افراد و سازمانهایی باشد که دوستدار روابط مسالمتآمیز سیاسی با ایران هستند که او میکوشید نشان دهد که آنها لابیگرهای جمهوری اسلامی در داخل آمریکا به شمار میآیند. در حالی که مقالات او تحقیقات بسیار را طلب میکرد و نیازمند صدها ساعت وقت بود، وی با بیان تفاسیر شخصی خود بر آن بود تا با پنهان کردن حقایق تنها دیدگاههای مشخص خود را به کرسی بنشاند.
من این مساله را به خوبی میدانم چرا که او همین کار را با یکی از نوشتههای من کرد. من در ساله ۲۰۰۶ با همکاری خانم شیرین عبادی برندهی جایزهی صلح نوبل مقالهٔ منتشر کردیم که در آن این بحث را داشتیم که اگر ایران یک دولت صاحب دموکراسی شود، برنامهی انرژی هستهایش دیگر خطری نخواهد داشت و نیز اینکه دولت بیل کلینتون هیچ کمکی به دولت اصلاحطلب خاتمی نکرد. داعیالاسلام در نوشتهای ادعا کرد که ما گفتهایم که چون کلینتون به خاتمی کمک نکرد او شکست خورد. این کاملا یاوهگویی محض و بیمعنی بود. بنابر این، وی به عنوان نتیجه ادعا کرده بود که ما لابیگرهای دولت جمهوری اسلامی یا حداقل بخش اصلاحطلب آن در زمان بودهایم.
حتی در آن زمان هم جمعی از ایرانیان در تعجب بودند که چگونه داعیالاسلام - که به نظر نمیرسید در آن زمان شغلی مشخصی داشته باشد- قادر است ساعتها صرف تحقیق برای مقالات خود بکند. او چگونه زندگی خود را تامین میکند و یا اینکه چه کسانی از او پشتیبانی میکنند؟ شایعهی عمومی آن بود که او از طریق سازمان مجاهدین خلق و یا بازوی سیاسی آنان یعنی «شورای ملی مقاومت» حمایت میشود.
در سال ۲۰۰۷، داعیالاسلام در مصاحبهی با «پرشین رادیو» در لس آنجلس بار دیگر به تریتا پارسی حمله کرد و او را به لابیگر جمهوری اسلامی متهم کرد. همین مصاحبه بود که سرانجام دکتر پارسی و «شورای ملی ایرانیان آمریکا» (نایک) را ترغیب کرد تا از داعیالاسلام به خاطر اتهمات بیاساس و دروغ به دادگاه شکایت ببرند.
اشتباه نکنید! کمپینی که علیه «شورای ملی ایرانیان آمریکا» و دکتر پارسی توسط لابیهای اسراییل و نومحافظهکاران در آمریکا، با همدستی سلطنتطلبان ایرانی و سازمان مجاهدین خلق، راه افتاده است در واقع کارزای علیه هر سازمان و اندیشهایست که مخالف تحریمهای فلجکننده و سرانجام جنگ با ایران است.
----------
در همین زمینه:
http://iran-interlink.org/fa/?mod=view&id=7314
فعالیت تنگاتنگ لابی اسرائیل و فرقه تروریستی مجاهدین خلق در واشنگتن بر علیه منافع امریکا
.
.
بی بی سی فارسی، اول نوامبر 2009
لینک به متن انگلیسی
http://www.iran-interlink.org/index.php?mod=view&id=7313
گزارش تلویزیون بی بی سی فارسی در رابطه با حملات مشترک و هماهنگ نو محافظه کاران، لابی اسرائیل و مجاهدین خلق علیه شورای ایرانیان امریکا و دکتر تریتا پارسی.
------------
در همین رابطه:
http://www.iran-interlink.org/fa/index.php?mod=view&id=7183
هان ای دل عبرت بین !
« پس مانده ی مارمولک »
(حسن داعی الاسلام نماینده رجوی در رادیو اسرائیل)
.
... باری اعلام برنامه خبرپراکنی بی اعتبار رادیو اسراییل، سخن ازحضور یکی از ایادی معلوم الحال رجوی، « حسن داعی الاسلام »! داد که مدتهاست به عادت معهود منافقی ودر تغییر زننده و محیرالعقول فوق 180 درجه یی، فرصت طلبانه از واژه ی « اسلام » در نام فامیلش فاکتور گرفته و تحت اسم « داعی»، ظاهر می شود ...
میترا یوسفی، سوئد، پنجم نوامبر 2009
در همان برهوت انسانیت به بیابان عراقی، شکنجه گاه و دامگه قتل مظلوم ترین زندانیان ایرانی به بیابان عراق تحت سلطه صدام حسین، به نامگذاری خودشان « قرارگاه اشرف » بود که همتای « علی بابا» برای چهل دزدش و خیل قربانیان، ربوده شدگان مغزشسته و هنوز کت بسته، ریسمان پوسیده می بافت و اشارتی هم به جنبیدن دُم مارمولک پس از هلاکت خزنده ی بی مقدار و مشئوم کرد تا شنوندگان آن روز، امروز برآنچه از پس مانده ی رجوی،« حسن داعی الاسلام» می بینند، لبخندی تلخ برانند. لبخند تلخ تمسخر برتلاش های مذبوحانه مدعی « مجاهد » بودن که روزی بر « داعیه» اش اصرارها می ورزید و درکمین « حکومت اسلامی»،آشکارترین جبهه گیری اش، حملات صاف و پوست کنده برعلیه « اسرائیل » بود و سخت برآن فخر می فروخت.
البته داستان استحاله های مصلحتی و پی درپی « مارمولک » مورد نظر برای ملت ایران و هرناظری از فرط تکرار، تازگی ندارد و نه حتی آویختن ملازمان شهریار بی تاج و تخت و آفتابه بدستان امام بی ملاء به دامان قدرت ها! اما هنوز جای گفتن دارد.
باری اعلام برنامه خبرپراکنی بی اعتبار رادیو اسراییل، سخن ازحضور یکی از ایادی معلوم الحال رجوی، « حسن داعی الاسلام »! داد که مدتهاست به عادت معهود منافقی ودر تغییر زننده و محیرالعقول فوق 180 درجه یی، فرصت طلبانه از واژه ی « اسلام » در نام فامیلش فاکتور گرفته و تحت اسم « داعی»، ظاهر می شود، به درو دیوار می زند و یا به قول رهبرش « می جنبد»! با آن چهره ی کریه و مشمئزکننده در قبال آنچه کرده اند و می کنند.
در حقیقت ملزم به حضور در گوشخراش« رادیو اسراییل » گشت تا عاقبت هولناک بریدن مرزها رابنمایاند و عقوبتی که شایسته ی آنست. یادآور فیلمی در رابطه با انقلاب الجزایرگردد که طی سال1980 میلادی در یکی از دانشگاه های آمریکا به مثابه فوق برنامه نمایش داده شد. متاسفانه عنوان فیلم و نام کارگردان درطوفانی از سالهای گمراهی و گمگشته گی در دایره ی مسدود رجوی، بخاطرم نمی آید. اما بخشی ازفیلم درباره جاسوسی بود که علیرغم مدتها خیانت به میهن مردمش، هنوز در پی دو دوزه بازی بود. محل اختفای آزادیخواهان و استقلال طلبان را فاش می کردو حریصانه و ریایی می کوشید پشت پرده بماند. اما به امر ارباب و بنا برمصلحت آنان، در وقت مقتضی ناگزیر به پوشیدن لباس نظامی فرانسوی و همراهی آشکار سرکوبگران گشت.
آری، برای خیانتکاران و جنایت پیشگان، تشبث آبروداری باقی نیست. از همین روست که به « داعی الاسلام » فرمان داده می شود در بساط و معرکه ی دشمنان ایران زمین، جست و خیزها کند مگر قدرت راه اندازان ایستگاه و رایان معلوم الحال اسراییلی را بنمایاند. وگرنه برای اسرائیل، کمینه شکی هم ازموقعیت پوچ و هیچ رجوی باقی نیست. لاجرم پرتاب کردن دُم مارمولک به صحنه، تنها نشانه ی قدرت نمایی نژادپرستان اشغالگر فلسطین است تا اشاره یی باشد در قدرت بخدمت گرفتن تعلیم دیدگان قرارگاه های فلسطینی!
بدون تردید سر مارمولک در هر سوراخی که هست، از آن همه ادعا تا به اینجا! فصلی ازعقوبت را می چشد!
در ضمن شایسته ی تعمیق و یادآوری است که علیرغم ادا و اطوار اسلامی منافقانه، به حیله ی گریز از انگ« مارکسیست - اسلا می »، در روابط درونی، قرآن خوانی نه تنها مرسوم نبود، حقیقتا ممنوع! قلعه دار دلایل مبرهن خود را داشت. مگر می شود سوره ی « تبت » را رویت کرد و چهره ی انزجار آور رجوی و زنش را با « ابی لهب زن او، همان بارکش هیمه » مجسم و همراه نیافت؟ که به تفسیر شیوا و معنی دل انگیز « آیت الله طالقانی»: گویند ابولهب خود آتش افروز بود و زنش هیمه بیار و فتنه انگیز!
« مالش و آنچه فراهم کرده، او را بی نیاز ( از او دفاع ) نکرد» ،« به همین زودی در آتشی درآید دارای زبانه »!
----------
باز هم در همین رابطه:
مطبوعات آمریکایی، حسن داعی الاسلام، ایرج مصداقی و فرقه تروریستی رجوی (1)
09-04-2008
سایت ایران گلوبال، نهم آوریل 2008:... ضمنا از آنجايی که مجاهدين همه چيزشان روی دروغ و دوز و کلک استوار است، اعتراض يکی از کار فرمايان خودشان در آمريکا ( تام کوبورن ) که عضو کنگره هم هست را به عنوان اعتراض کنگره معرفی کرده اند. بدبخت آن کسی که از مردم رانده شده است و آينده سياسی خودش را از نئوکان ها گدايی می کند ... ...
.
.
09-01-2008
بهزاد علیشاهی، نهم ژانویه 2008:... فرقه مجاهدین بدلیل برملا شدن ماهیت ضد ایرانی و ضد انسانی اش مدتی است که سعی میکند از افرادی بدون وابستگی فرقه ای در ظاهر ، برای دفاع از سیاست های ضد ایرانی اش کمک بگیرد،افرادی همچون حسین داعی السلام ،علیرضا جعفرزاده ،اسماعیل یغمایی و .... این افراد مدام تکرار میکنند، با اینکه انتقاداتی به سازمان مجاهدین دارند اما باید آمریکا به ایران حمله کند و بلافاصله بمباران را شروع کند ......
.
.
27-09-2007
رادیو فردا و رادیو آمریکا، بیست و هفتم سپتامبر 2007:... به گزارش آسوشيتدپرس، این شورا در عين حال، شواهدی قاطع در خصوص ادعاهای خود ارايه نکرد. در اين گزارش تاکيد شده که شورای مقاومت ملی از سوی ايالات متحده آمريکا و اتحاديه اروپا به عنوان سازمانی تروريستی معرفی شده است و تاکنون ترکيبی از گزارش های حقيقی و نادرست را به رسانه ها اعلام کرده است ... ...
.
.
16-09-2007
یادداشت روز ـ سایت ایران قلم، شانزدهم سپتامبر 2007:... سرانجام سازمان مجاهدین خلق بعد از مدت ها سکوت، بطور تلویحی با چاپ عکس حسن داعی الاسلام از اعضای ارشد این فرقه بر نقش وی در راستای استراتژی جنگ طلبی و آتش افروزی اعتراف کرد. این در حالی است که تا کنون حسن داعی الاسلام برای خوشایند لابی های وابسته به گروههای جنگ طلب در آمریکا خود را حسن داعی معرفی می کرد و سایت های رسمی مجاهدین نیز از چاپ مقالات و نوشته های وی اجتناب می کردند. اما در روزهای اخیر سایت های اینترنتی مجاهدین مطالب و عکس حسن داعی الاسلام را با همین نام به شکل زیر منتشر کرده اند......
.
.
09-09-2007
سوسن نوروزی، نهم سپتامبر 2007:... اين حركات كه برگرفته از انقلاب ايدئولوژيكي رجوي هاست هرگز نخواهد توانست ذهنيت جامعه را نسبت به منتقدين و جداشدگان تغيير دهد اما ميتواند نشاني ديگراز درماندگي اين رهبريت و وابستگان آنها باشد... ...
.
.
08-09-2007
ايران ديدبان، هشتم سپتامبر 2007:... عليرضا جعفرزاده عضو و سخنگوي گروه تروريستي مجاهدين، اظهارات اخير آقاي البرادعي را امتيازهاي غيرموجه آژانس به ايران توصيف و تأكيد كرده است كه در توافق مشترك آژانس و رژيم ايران, هيچ صحبتي دربارة شماري از تأسيسات اتمي كه توسط مجاهدين افشا شده به ميان نيامده است ......
.
.
26-08-2007
شبنم سهندی، خبرنامه گویا، بیست و ششم اوت 2007:...«صدای آمریکا» در نظر داشت که در روز 7 جولای بار دیگر برنامهای با حضور داعی الاسلام پخش کند. وکیل «نایاک» با ارسال نامهای در تاریخ 5 جولای، این اقدام را «نشانه آشکار و متقاعد کننده خباثت و بی توجهی به حقیقت» نامید و این موسسه را از اقدامات قانونی و حقوقی خود مطلع ساخت. فردای آن روز، موسسه «صدای آمریکا» از تصمیم خود مبنی بر لغو پخش این برنامه خبر داد......
.
.
24-08-2007
سوسن نوروزی , بیست و چهارم اوت 2007:...همانطور كه انتظار ميرفت حسن داعي الاسلام ، نه كه نام برازنده وي ، حسن داعي الجنگ مي باشد هدفش از شركت در برنامه تلويزيوني VOA تاييد برنامه هاي جنگ طلبانه فرقه رجوي بود. او سالهاست هزينه پژوهشگريش را در وارونه پيمودن مسير حقوق مسلم ايرانيان از سيا دريافت مي دارد و درسالهاي اخير نيز با بالارفتن هزينه هايش همانطوريكه آشكار شده بدليل سيري ناپذيري اش از ماديات دنيوي ، در كنار مستمري دريافتي از سيا ، بر سر سفره سرمايه غارت شده ملت رنجديده عراق نيز به همنشيني مريم رجوي رفته و به تقسيم غنايم آن رنجديدگان پرداخته است او در جلسه گفتگوي تلويزيوني خود با VOA از اقرار به فرقه اي بودن خود ، سخت طفره رفت......
Home